هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از عشق و هجران معشوق مینویسد و از درد فراق و بیقراری خود سخن میگوید. او از خوابی که به او آرامش نمیدهد و از بادههایی که تسکینبخش دردش نیستند، شکایت دارد. در نهایت، به ناپایداری عمر و زندگی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند عشق، هجران، و مرگ است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک یا مناسب نباشد.
غزل شماره ۱۲
بی روی توام ای مه نو خانه خراب
وز هجر توام صبر به دل نقش بر آب است
در خواب توان دیدنت و خواب نیاید
از بس که مرا دیده اقبال به خواب است
دوشم به نگاه تو دل از باده غنی بود
خون جگر امشب می و غم جام شراب است
گر بار دگر دست دهد آن می لعلت
ما را چه غم از فوت نی و چنگ و رباب است
خالد اگرت عمر گرانمایه ز کف رفت
افغان چه کنی، قاعده عمر ذهاب است
وز هجر توام صبر به دل نقش بر آب است
در خواب توان دیدنت و خواب نیاید
از بس که مرا دیده اقبال به خواب است
دوشم به نگاه تو دل از باده غنی بود
خون جگر امشب می و غم جام شراب است
گر بار دگر دست دهد آن می لعلت
ما را چه غم از فوت نی و چنگ و رباب است
خالد اگرت عمر گرانمایه ز کف رفت
افغان چه کنی، قاعده عمر ذهاب است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۱۱
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.