هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عاشقی است که تمام تلاشهایش برای جلب توجه معشوق بیثمر بوده است. او از نگاه، موها، و رفتار معشوق سخن میگوید و احساس میکند که همهی سجدهها، نالهها، و فداکاریهایش بیفایده بودهاند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که معشوق سنگدل است و رحمی به حال عاشق ندارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهی عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «خونریزی» و «زنجیر گیسو» ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
غزل شماره ۱۷
رو به محراب دو ابرویت عبث کردم عبث
سجده سوی کعبه کویت عبث کردم عبث
آن نئی رحمی به حال داد خواهان آیدت
دست در زنجیر گیسویت عبث کردم عبث
بر سر راهت چو خاک افتادنت بی سود بود
ناله شبگیر در کویت عبث کردم عبث
کاکلت را مشک چین گفتم خطا گفتم خطا
نسبت خورشید با رویت عبث کردم عبث
ناخدا ترس و جفا آئینی و مردم فریب
میل دل روز ازل سویت عبث کردم عبث
دل به فتراک نگاهت بستنم بد بود بد
جان فدای چشم جادویت عبث کردم عبث
خویت ار خون ریزدم رویت دهد صد خون بها
خالد آسا شکوه از خویت عبث کردم عبث
سجده سوی کعبه کویت عبث کردم عبث
آن نئی رحمی به حال داد خواهان آیدت
دست در زنجیر گیسویت عبث کردم عبث
بر سر راهت چو خاک افتادنت بی سود بود
ناله شبگیر در کویت عبث کردم عبث
کاکلت را مشک چین گفتم خطا گفتم خطا
نسبت خورشید با رویت عبث کردم عبث
ناخدا ترس و جفا آئینی و مردم فریب
میل دل روز ازل سویت عبث کردم عبث
دل به فتراک نگاهت بستنم بد بود بد
جان فدای چشم جادویت عبث کردم عبث
خویت ار خون ریزدم رویت دهد صد خون بها
خالد آسا شکوه از خویت عبث کردم عبث
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۱۶
گوهر بعدی:غزل شماره ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.