هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی شدید خود به معشوق سخن میگوید. او خود را مانند مجنون، دیوانه و پروانهای میداند که به دور معشوق میگردد و از سوزش عشق رنج میبرد. شاعر از معشوق میخواهد که به حال او رحم کند و نگاهی به او بیاندازد. او بیان میکند که به خاطر عشق معشوق، از همه چیز بیگانه شده و تنها به معشوق فکر میکند. شاعر حتی از تسبیح و زنار نیز دست شسته و تنها به گیسوی معشوق دل بسته است. در پایان، شاعر اشاره میکند که حتی اگر باده به دست گیرد، باز هم هوشیار نیست زیرا نگاه مستانه معشوق را در پیش چشم دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند باده و مستی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
غزل شماره ۵۳
ای گشته چو مجنونم در عشق تو افسانه
از بهر خدا رحمی با این دل دیوانه
پروانه صفت مائیم بر گرد رخت دایر
وز سوز و گداز ما هیچت غم و پروانه
آخر نگهی میکن بر حال من بیدل
چون گشت ز سودایت جان از همه بیگانه
تا دانه خالت را در رشته جان دیدم
ما را نبود کاری با سبحه صد دانه
وز عشق تو زآنسانم ، رسوای جهان جانم
خوانند به دستانم در مسجد و میخانه
تسبیح ز کف دادم، زنار نبندم نیز
جز رشته گیسویت گر رندم و مردانه
گر باده به کف آری خالد تو نه هشیاری
تا پیش نظر داری آن نرگس مستانه
از بهر خدا رحمی با این دل دیوانه
پروانه صفت مائیم بر گرد رخت دایر
وز سوز و گداز ما هیچت غم و پروانه
آخر نگهی میکن بر حال من بیدل
چون گشت ز سودایت جان از همه بیگانه
تا دانه خالت را در رشته جان دیدم
ما را نبود کاری با سبحه صد دانه
وز عشق تو زآنسانم ، رسوای جهان جانم
خوانند به دستانم در مسجد و میخانه
تسبیح ز کف دادم، زنار نبندم نیز
جز رشته گیسویت گر رندم و مردانه
گر باده به کف آری خالد تو نه هشیاری
تا پیش نظر داری آن نرگس مستانه
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۵۲
گوهر بعدی:غزل شماره ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.