هوش مصنوعی: این شعر در مدح و ستایش یک حاکم یا پادشاه عادل و بخشنده سروده شده است. شاعر با بیان زیبایی‌های اخلاقی و فضایل حاکم، از بخشش‌ها و عدالت او تمجید می‌کند و خود را نیازمند لطف و عنایت او می‌داند. همچنین، شاعر از ضعف و نیازمندی خود سخن می‌گوید و امیدوار است که مورد لطف حاکم قرار گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و نیازمند درک مناسب از شعر کلاسیک فارسی است. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

قطعه شماره ۲

ای داوری که خاک درت دیده را جلاست
صد جم بر آستان جلالت کمین گداست

با وجود مدرکی و عموم عوایدت
حاتم بخیل و آصف نادان و خورسهاست

از سایه تو تا به سرم پرتوی فتاد
دیوانه وش ز بال و پر رنجم از هماست

چون مدحتت به دور تسلسل کشید دل
برگشت از آن و عازم تحریر مدعاست

داعی امیدوار به انعام مردگی است
بیچاره ای که گر نبود کاف ازو رواست

از قلزم مواهب شه نیم قطره نیست
نسبت به حال داعی چو طوفان ابتداست

کس نیست در جهان بجز از شاه ملجام
عالم چو حالم ای شه عادل بدان گواست

در پیش شاه نیست به اظهار احتیاج
چون شه جم است و قلب منیرش جهان نماست

هم مس شکسته دارم و امید آنکه تو
زر سازیم به لطف که لطف تو کیمیاست

فتح و ظفر قرین و جهانت به کام باد
تا هست جان مرا به بدن کارم این دعاست

چتر سعادتت به سر و خصم زیر پای
تا سایبان چرخ فراز زمین به پاست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شماره ۱
گوهر بعدی:قطعه شماره ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.