هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دل‌باختگی، از دست دادن راه و چاره، و ستایش معشوق سخن می‌گوید. همچنین بخشی از شعر به ستایش شخصی به نام «خواجه عمید» اختصاص دارد که دارای فضل، علم، و فرهِ ایزدی است. شعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی همراه است و در پایان به مناسبت عید و زیبایی‌های طبیعت اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۱۲ - در مدح خواجه عمید حامد بن محمدالمهتدی گوید

تادل من ز دست من بستدی
سر بسر ای نگار دیگر شدی

چاره و راه خویش گم کرده ام
تا تو مرا به راه پیش آمدی

من زهمه جهان دلی داشتم
آمدی وز دست من بستدی

دل به تو دادم و دلت نستدم
مردم دیدی تو بدین بی بدی

گویی بیدلی و با من دو دل
لاجرم ای صنم به کام خودی

جان ودل من آن خواجه ست و تو
چنگ به چیز خواجه اندر زدی

عالم فضل و علم خواجه عمید
حامد بن محمد المهتدی

آن که همه درفشد از روی او
رادی و فضل و فره ایزدی

ای همه حری و همه مردمی
وی همه رادی و همه بخردی

رادی را تو اول و آخری
حری را تو ضظغ و ابجدی

باخبر از فنون فضل وادب
هست به پیش تو کم از مبتدی

وقت کفایت ار چه کافی کسیست
گوید کاستاد چومن صد شد ی

موبد اگر امام دانش بود
توبه همه طریقها موبدی

سایل اگر چه جان بخواهد زتو
بدهی و همچنین بدی تا بدی

باشد اگر صد هنری مرد، تو
پیشتر و بیشتر از هر صدی

تو زهمه جهان به پیشی و نام
همچو ز جمع روزهاشنبدی

تا شبهی نیاید از آبنوس
همچو ز دار پرنیان تربدی

گنبد بر شده فرود تو باد
همچو بهشت از زبر گنبدی

عید مبارکست می خواه از آن
کز رخ اوبه لب همی گل چدی

گشته ز رنگ سبزه و ارغوان
باغ و چمن زمردی و بسدی

چشم مخالف را بیاژن به تیر
چون کف یاران که به زر آژدی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح خواجه ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳ - در مدح سلطان مسعود بن سلطان محمود گوید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.