هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربیات خود در دیدن نعمتهای فراوان و زیباییهای طبیعت میگوید، اما با وجود این همه زیبایی، به دلیل نداشتن مال و ثروت، نتوانسته از آنها لذت ببرد. او همچنین از شنیدن درباره کوثر و بهشت از اهل هنر یاد میکند و با وجود دیدن هزاران بهشت و کوثر، باز هم تشنه و ناراضی باقی میماند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که دیدن نعمتها بدون داشتن مال، مانند سر بریدهای در طلای طشت است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲ - و او راست
همه نعیم سمر قند سر بسر دیدم
نظاره کردم در ناغ و راغ و وادی و دشت
چو بود کیسه و جیب من از درم خالی
دلم ز صحن امل فرش خرمی بنوشت
بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری
شنیده بودم کوثر یکی و جنت هشت
هزار جنت دیدم هزار کوثر بیش
ولی چه سود که لب تشنه باز خواهم گشت
چو دیده و نعمت بیند به کف درم نبود
سر بریده بود در میان زرین طشت
نظاره کردم در ناغ و راغ و وادی و دشت
چو بود کیسه و جیب من از درم خالی
دلم ز صحن امل فرش خرمی بنوشت
بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری
شنیده بودم کوثر یکی و جنت هشت
هزار جنت دیدم هزار کوثر بیش
ولی چه سود که لب تشنه باز خواهم گشت
چو دیده و نعمت بیند به کف درم نبود
سر بریده بود در میان زرین طشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - نیز او راست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.