۳۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲ - و او راست

همه نعیم سمر قند سر بسر دیدم
نظاره کردم در ناغ و راغ و وادی و دشت

چو بود کیسه و جیب من از درم خالی
دلم ز صحن امل فرش خرمی بنوشت

بسی ز اهل هنر بارها به هر شهری
شنیده بودم کوثر یکی و جنت هشت

هزار جنت دیدم هزار کوثر بیش
ولی چه سود که لب تشنه باز خواهم گشت

چو دیده و نعمت بیند به کف درم نبود
سر بریده بود در میان زرین طشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - قطعه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - نیز او راست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.