هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از دیدار با فردی در بامداد می‌گوید که با بستن کمر و استفاده از عطر آماده رفتن شده است. شاعر به او توصیه می‌کند که اینگونه نرود، زیرا ممکن است باعث ناراحتی شود. فرد مورد نظر بازمی‌گردد و از شاعر می‌پرسد که چه تصمیمی بگیرد: برود یا نرود، عید کند یا نکند، کمر ببندد یا نه. شاعر پاسخ می‌دهد که کمر نبندد، زیرا این کار او را ناراحت می‌کند و اشاره می‌کند که هیچ اثری از کمر یا سخنانش نیست.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر
غالیه بر سرو کرد (؟) و برون رفت بد

کس فرستادم و گفتم که بدینگونه مرو
که بدین گونه رسد چشم ترا جان پدر

باز گردید و بیامد به من اندر نگرید
گفت فرمان خداوند مرا چیست دگر

بروم یا نروم عید کنم یا نکنم
کیش بر بندم یا باز کنم پیش کمر

گفتم ای ماه دل افروز کمر نیز مبند
که کمر بستن تو کرد مرا خسته جگر

چه کمر بندی کز جای کمر نیست نشان
چه سخن گویی کز جای سخن نیست اثر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶ - ازوست
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸ - همو راست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.