هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که بر اهمیت عشق و خدمت به معشوق الهی تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که هر کس در این مسیر نباشد، در گمراهی و بطالت است. او دنیا و آخرت را در مقابل عشق به معشوق ناچیز می‌شمرد و از حال و هوای عاشقان سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به ناتوانی عقل و علم در درک این عشق اشاره می‌کند و پایان سخن را به ذکر معشوق اختصاص می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۴

هر کو نه خدمت تو کند در بطالتست
وآن کو نه مدحت تو کند در ضلالتست

قومی بکار دنیی وقومی بآخرت
مشغولیی که با تو نباشد بطالتست

نظمی که می کنیم وبآخر نمی رسد
از داستان عشق تو اول مقالتست

از حال ما خبر ز مجانین عشق پرس
هشیار را خبر نبود کین چه حالتست

گفتم بدل که تحفه جانان مکن زجان
گو را بکار ناید ومارا خجالتست

ابرام نامه گرچه ازآن در بریده ام
آهم رسول صادق وشعرم رسالتست

ای عالم ار تو وعده بجنت کنی خطاست
مشتاق دوست را که ز حورش ملالتست

آنکو بعلم وعقل خود از دوست باز ماند
عقلش جنون شناس که علمش جهالتست

وقتست سیف را که نگوید دگر سخن
ذکرت بدل کند که زبان را کلالتست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.