هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق عمیق و شورانگیز شاعر به معشوق سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعارههای غنی، احساسات خود را بیان میکند. او از عشق به عنوان یک نیروی قدرتمند و الهامبخش یاد میکند که بر دل او نوشته شده است. شاعر همچنین به مقایسههای زیبایی مانند بلبل و گل، آتش و نور، و دیگر عناصر طبیعی میپردازد تا عمق احساسات خود را نشان دهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۷۵
نسخه عشق تو بر رق دلم مسطورست
وصف روی توبگویم که مرا دستورست
گرنویسم پراز اسرار کتابی گردد
آنچه بر رق دل (من) مسطورست
همه آفاق بریدم بمثالی فرمان
که زسلطان جمال تو مرا منشورست
شوق دردل ارنی گوی شبی همچوکلیم
آمدم برسر کوی تو که جانرا طورست
آتش روی تو دیدم که ندارد تابی
پیش او چشمه خورشید که آبش نورست
هرکسی را (که) بمعنی بتو نزدیکی نیست
صورتش گر بمثل جان بوداز دل دورست
هرکرا عشق تو در بزم بزم ازل جامی داد
گر چه مستی نکند تا بابد مخمورست
زانده تست سخن گفتن من،وین اشعار
شکری زآن قصب و شهدی ازآن زنبورست
چون بسمع تو رسانند بگو کاین ابیات
آه آن شیفته و ناله آن رنجورست
همه در بزم از دست (تو) نالم چون چنگ
تا که ابریشم رگ برتن چون طنبورست
دیده چون دید که چون گل بجمالی معروف
بنده زآن روز چو بلبل بسخن مشهورست
عاشق ارمدحت معشوق کند عیبی نیست
بلبل ار ناله کند ازپی گل معذورست
سیف فرغانی مرده است و من اسرافیلم
وین سخن نفخه عشقست وزبانم صورست
وصف روی توبگویم که مرا دستورست
گرنویسم پراز اسرار کتابی گردد
آنچه بر رق دل (من) مسطورست
همه آفاق بریدم بمثالی فرمان
که زسلطان جمال تو مرا منشورست
شوق دردل ارنی گوی شبی همچوکلیم
آمدم برسر کوی تو که جانرا طورست
آتش روی تو دیدم که ندارد تابی
پیش او چشمه خورشید که آبش نورست
هرکسی را (که) بمعنی بتو نزدیکی نیست
صورتش گر بمثل جان بوداز دل دورست
هرکرا عشق تو در بزم بزم ازل جامی داد
گر چه مستی نکند تا بابد مخمورست
زانده تست سخن گفتن من،وین اشعار
شکری زآن قصب و شهدی ازآن زنبورست
چون بسمع تو رسانند بگو کاین ابیات
آه آن شیفته و ناله آن رنجورست
همه در بزم از دست (تو) نالم چون چنگ
تا که ابریشم رگ برتن چون طنبورست
دیده چون دید که چون گل بجمالی معروف
بنده زآن روز چو بلبل بسخن مشهورست
عاشق ارمدحت معشوق کند عیبی نیست
بلبل ار ناله کند ازپی گل معذورست
سیف فرغانی مرده است و من اسرافیلم
وین سخن نفخه عشقست وزبانم صورست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.