هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از فراق و غم معشوق خود رنج می‌برد. شاعر از عشق بی‌پاسخ، دل شکسته، و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید و معشوق را به‌عنوان یگانه و بی‌نظیر می‌ستاید. همچنین، اشاره‌هایی به داستان‌های عاشقانه‌ی کلاسیک مانند لیلی و مجنون دارد و از رقیب و سحر و افسون برای توصیف وضعیت خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات ادبی و تاریخی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۸۴

مهی که از غم عشقش دلم پر ازخونست
شبی نگفت که بیمار عشق من چونست

زدست نشتر غمهای او که نوشش باد
دل شکسته من همچو رگ پر از خونست

اگر چه دل بغمش داده ام چو می نگرم
درین معامله بی جان غم تو مغبونست

نه دلستان چوتو باشد هرآنکه نیکوروست
نه مستی آرد چون می هرآنچه میگونست

کسی که هر دو جهان ملک اوست گر راضی است
دلش بدون تو ای دوست همتش دونست

بلطف از همه خوبان زیادی که ترا
جمال معنی از حسن صورت افزونست

بعهد حسن تو تنها نه من شدم مفتون
که برجمال تو امروز فتنه مفتونست

عجب مشاهده روی تو چگونه بود
که دیدن سگ کویت بفال میمونست

بنوبت تو که لیلی وقتی آن عاقل
که برجمال تو واله نگشت مجنونست

بهر که او غم من می خوردهمی گویم
اگر ترا دل صافی وطبع موزونست

رقیب تو وترا من بشعر رام کنم
که رام کردن دیو وپری بافسونست

چو برکنار فتاد ازتو سیف فرغانی
ازآب دیده (خود) در میان جیحونست

ازو بپرس که دست از دلم نمی دارد
زمن مپرس که در دست او دلت چونست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.