هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر درد و رنج شاعر از فراق معشوق است. او از ناتوانی خود در تحمل دوری می‌گوید و با تصاویر زیبا مانند طوطی و شکر، زنبور و گل، و حاجی و کعبه، عمق احساسات خود را نشان می‌دهد. شاعر تأکید می‌کند که هیچ‌چیز نمی‌تواند جای معشوق را بگیرد و وفاداری او بی‌قید و شرط است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و وفاداری مطلق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۴۱

دلم از وصل تو ای طرفه پسر نشکیبد
چکنم با دل خویش از تو اگر نشکیبد

گر دل و جان زتو ناچار شکیبا گردند
دل از اندیشه و دیده زنظر نشکیبد

کار من نیست شکیبایی ازآن شیرین لب
باورم دار که طوطی زشکر نشکیبد

من لب لعل شکر بار ترا آن مگسم
که چو زنبور عسل ازگل تر نشکیبد

گر بسنگم بزنند از سر کویت نروم
بنده زین کعبه چو حاجی زحجر نشکیبد

سگ که از خوان کس امید بنانی دارد
گرش از خانه برانند زدر نشکیبد

ای شبم روز ز خورشید رخت یک ساعت
بنده از روی تو چون شب زقمر نشکیبد

بنده گر در دگری می نگرد بی رخ تو
خاک چون آب نیابد زمطر نشکیبد

از پی روی تو درویش که اندر کویت
او مقیم است و تو رفته بسفر نشکیبد

سیف فرغانی اگر خون شود اندر غم دوست
دل برآنست که از دوست دگر نشکیبد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.