هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش و دعای خیر برای فردی به نام بوالفرجی و بونصری می‌پردازد. او آرزو می‌کند که همیشه دولت و اقبال همراه آنها باشد و دشمنانشان ناکام بمانند. همچنین، شاعر از تغییر فصل‌ها و گذر زمان سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که روزگار برای مخاطبش همیشه خوش و خرم باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق شعری و زبانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۱۹ - هم در ستایش او

آمد صفر امروز چو دی رفت محرم
این شادیت آورد گر آن بود همه غم

تا بر عقب ماه محرم صفر آید
شادیت فزون باد و همه ساله غمت کم

ای بار خدایی که تو را یار نباشد
در حرمت و در مکرمت از تخمه آدم

تا هست تو را دولت و اقبال پیاپی
تو جام می لعل همی خواه دمادم

من بنده یکی فال نکو خواهم گفتن
اندر خور ایام تو ای مفخر عالم

خواهم ز خدا تا بود این گردش ایام
بهتر بودت حال مؤخر ز مقدم

ای بوالفرجی کز تو فرح یافته احرار
وی بونصری کز تو شده نصرت محکم

تا لاجرم افلاک همی گوید و ایام
احسنت زهی پور گرانمایه رستم

همواره تو را دولت و اقبال قرین باد
تا جز به خداوندی و رادی نزنی دم

تا روی بتان باشد چون چشم سمن سرخ
تا پشت سمن باشد چون زلف بتان خم

پایندگیت داد به عز اندر ایزد
کاندر دل احرار عزیزی و مکرم

تا شاد همی باش بدین فرو بدین شان
با حشمت اسکندر و با مرتبت جم

همواره بر اعدای تو ایام دژم باد
روز تو به انواع همیشه خوش و خرم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۸ - مدیح ابوالفرج نصر بن رستم
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۰ - مکاتبه با دوستان و مدح سیف الدوله محمود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.