هوش مصنوعی: این شعر یک غزل عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از جفاهای معشوق و ناامیدی‌های عاشقانه شکایت می‌کند. همچنین در بخش‌هایی از شعر، به مدح و ستایش پادشاه یا شخصی بلندمرتبه پرداخته شده است. شاعر از دل‌بستگی‌های عاطفی، وفاداری، و رنج‌های عشق سخن می‌گوید و در عین حال، به ستایش مقام و منزلت یک شخصیت مهم می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، ناامیدی‌های عاطفی و ستایش شخصیت‌های بلندمرتبه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۰۶ - در مدح سلطان مسعود

گفتی که وفا کنم جفا کردی
وز خود همه ظن من خطا کردی

زآن پس که بر آنچه گفته بودی تو
صد بار خدای را گوا کردی

در آب دو دیده آشنا کردم
تا با غم خویشم آشنا کردی

شرمت ناید ز خویشتن کز من
برگشتی و یار ناسزا کردی

کردی تو مرا به کام بدگویان
ای بی معنی چنین چرا کردی

من چون دل خود به تو رها کردم
ای دوست چرا مرا رها کردی

آن دل که ز من به قهر بربودی
از بهر خدای را کجا کردی

از من دل خویش بستدی ترسم
آن را به دگر کسی عطا کردی

ای عاشق خسته دل جفادیدی
زآن کش به دل و به جان وفا کردی

شاید که ز عشق دل بپردازی
چون قصد ثنای پادشا کردی

مسعود که نام او چو برگفتی
والله که بر او همه ثنا کردی

شاهی که ز خدمت همایونش
هر کام که داشتی روا کردی

شاهی که ز خاک صحن میدانش
اندر کف بخت کیمیا کردی

شاهی که غبار مرکب او را
در دیده عمر توتیا کردی

چرخی که ز مدح او همه گیتی
مانند اثیر پر ضیا کردی

مهری که چو وصف ذات او گفتی
از فخر نشست بر سما کردی

بحری که چو غور طبع او جستی
در موج جلال آشنا کردی

بر جان مخالفان به مدح او
هر بیتی تیری از بلا کردی

از شه به رضای خود ثنا دیدی
جان زود فدای آن رضا کردی

وآنگاه عروس مدح خوبش را
پیرایه ز دره پر بها کردی

کرد از گردون فریشته آمین
چون ملک و بقاش را دعا کردی
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۵ - عرض بیچارگی و شرح حبس و گرفتاری
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۷ - هم در ثنای او
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.