هوش مصنوعی:
متن به بحث درباره قدیم یا حادث بودن عالم میپردازد و استدلال میکند که اثبات حدوث عالم آسانتر از اثبات قدمت آن است. نویسنده با تشبیه عالم به یک خانه، استدلال میکند که همانطور که میتوان حدوث خانه را مشاهده کرد، حدوث عالم نیز قابل مشاهده است. همچنین، او اشاره میکند که گواهی دادن بر نفی (قدیم نبودن عالم) دشوارتر از گواهی دادن بر اثبات (حادث بودن عالم) است و این استدلال را با مثالهایی توضیح میدهد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم فلسفی و کلامی پیچیده است که درک آن نیاز به دانش پایهای در فلسفه و منطق دارد. همچنین، استفاده از استدلالهای انتزاعی و تشبیههای عمیق، آن را برای خوانندگان جوانتر دشوار میکند.
فصل سی و ششم - فرمود از دعوی این کنیزک که کردند
فرمود از دعوی این کنیزک که کردند اگرچه دروغست پیش نخواهد رفتن اماّ در وهم این جماعت چیزی نشست، این وهم و باطن آدمی همچو دهلیزست اولّ در دهلیز آیند آنگه در خانه روند این همه زاییدند و خانه رامعمور دیدند اگر ایشان بگویند که این خانه قدیم است بر ما حجّت نشود چون مادیدهایم که این خانه حادث است همچنانک آن جانوران که از در و دیوار این خانه رستهاند و جز این خانه چیزی نمیدانند و نمیبینند، خلقانند که ازین خانهٔ دنیا رستهاند دریشان جوهری نیست منبتشان ازینجاست هم درینجا فرو روند اگر ایشان عالم را قدیم گویند برانبیا و اولیا که ایشان را وجود بوده است پیش از عالم بصد هزار هزار هزار سال چه جای سال و چه جای عدد که آن را نه حدسّت ونه عدد حجّت نباشد که ایشان حدوث عالم را دیدهاند همچنانک تو حدوث این خانه را و بعد از آن آن فلسفیک بسنّی میگوید که حدوث عالم بچه دانستی ای خر تو قِدَم عالم را بچه دانستی. آخر گفتن تو که عالم قدیمست معنیش اینست که حادث نیست و این گواهی بر نفی باشد آخر گواهی بر اثبات آسان تر باشد از آنک گواهی بر نفی زیرا که گواهی بر نفی معنیش آنست که این مرد فلان کار را نکرده است و اطلّاع برین مشکل است میباید که این شخص از اولّ عمر تا آخر ملازم آن شخص بوده باشد شب و روز در خواب و بیداری که بگوید البتّه این کار را نکرده است هم حقیقت نشود شاید که این را خوابی برده باشد یا آن شخص بحاجت خانه رفته باشد که این را ممکن نبوده باشد ملازم او بودن سبب این گواهی بر نفی روانیست زیرا که مقدور نیست اماّ گواهی بر اثبات مقدورست و آسان زیرا که میگوید لحظهٔ با اوبودم چنين گفت و چنين کرد لاجرم این گواهی مقبول است زیرا که مقدور آدمیست اکنون ای سگ اینک بحدوثِ گواهی میدهد آسانتر است از آنچ تو بقدم عالم گواهی میدهی زیرا که حاصل گواهیت اینست که حادث نیست، پس گواهی بر نفی داده باشی پس چو هر دو را دلیلی نیست و ندیدهایت که عالم حادث است یا قدیم تو اورا میگویی بچه دانستی که حادث است او نیز میگوید ای قلتبان تو بچه دانستی که قدیم است آخر دعوی تو مشکلتر است و محالتر.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فصل سی و پنجم - صورت فرع عشق آمدکه بی عشق این صورت
گوهر بعدی:فصل سی و هفتم - مصطفی صلی اللهّ علیه و سلم باصحاب نشسته بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.