۲۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸ - دربارۀ ملک اتسز

شاها ، خدایگانا ، آنی که لحظه ای
از بیم خنجر تو نیارد غنود چرخ

در روزگار دولت تو همچو ماتمی
پوشد ز هیبت تو لباس کبود چرخ

تا رفت جز براه وفاقت نرفت ماه
تا بود جز بحکم مرادت نبود چرخ

از روی فخر گوهر اکلیل خویش ساخت
هر نکته کان ز لفظ شریفت شنود چرخ

شاها چو دست حشمت تو برسرم ببرد دهر
در زیر پای قهر تنم را بسود چرخ

هر چان طراوتست ز حالم ببرد دهر
هر چان حلاوتست ز عیشم ربود چرخ

بی حسن اصطناع تو و لطف جود تو
عیشم بکاست عالم و رنجم فزرود چرخ

به زین بمن نگر ، که اگر حالتی بود
والله ! که مثل من بخواهد نمود چرخ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷ - در حق شمس الدین ابو الفتح
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹ - در حق مجد الدین صاحب وزیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.