۲۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۳ - در حق صابر بن اسمعیل ترمذی

ای صابر ، ای سپهر سخن ، ای جهان فضل
ای کعبهٔ افاضل ایام کوی تو

ای برده نور چشم معنی ز لفظ تو
وی خورده آب باغ معالی ز جوی تو

تا گوی نظم و نثر بمیدان فگنده ای
چوگان هیچ کس نربودست گوی تو

هفت اختر و دوازده برج و چهار طبع
در جاه کمترند ز یک تار موی تو

مهر تو جویم از دل و جان و مباد شاد
آن کس ، که نیست از دل و جان مهر جوی تو

جانم ز هجر روی تو در اندهست و بس
ای صد هزار شادی و راحت بروی تو

تو یوسفی بعزت و یعقوب وار هست
ما را همه سکون و تسلی ببوی تو

تشریف تو رسید و بهر حالتی مرا
تشریف داده ای ز خود ، اینست خوی تو

من مدح گوی تو شدم و زین مرا چه فخر؟
کامروز عالمیست همه مدح گوی تو

این خدمتیست مختصر ، آنرا بپیش ازین
شد خدمتی نبشته با طناب سوی تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲ - در مدح تاج الدوله
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۴ - در تهنیت وزارت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.