۲۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۱ - در مدح پادشاه

خدایگانا ، آنی که دشمنان ترا
دریده نیزه و تیر تو سینه و حدقه

نجاح تو بمعالی هزار چون جراح
رباح تو ببزرگی هزار چون صدقه

منم ، که رقت احوال من بدان درجه است
که مانده ام متحیر در انده نفقه

طمع بریده ام از جامگی ، از آن امروز
مرا نکایت دشمن فگند ازان طبقه

تبارک الله ! از جامگی چو در گذری
نه عادت صله ماند و نه سنت صدقه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰ - در حق ملک اتسز
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲ - در حق جمال الدوله حری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.