هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و دوری از معشوق مینالد و از ناسازگاری روزگار شکایت میکند. او معشوق را یگانه جمال دنیا و دین میداند و از اینکه معشوق به جای روی آوردن به او، پشت کرده است، اظهار ناراحتی میکند. شاعر از روزگاری میگوید که معشوق در میان باغی بهشتی با یاران نشسته و دست عشرت گشوده است، اما پای احداث چرخ (روزگار) را بر او بسته است. در پایان، شاعر از معشوق میخواهد که اگر خودش راحت نیست، حداقل از آزار او (شاعر) دست بردارد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و استفاده از استعارهها و کنایههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، بیان احساسات عمیق و شکایت از روزگار نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
شمارهٔ ۸۴ - در حق جمال الدین
ای یگانه جمال دولت و دین
دلم از هجر خویش خستستی
روی آورده ای بعیش و مرا
پشت بی روی خود شکستستی
در میان ریاض همچو بهشت
با سمن ساعدان نشستستی
دست عشرت گشاده ای و ببند
پای احداث چرخ بستستی
گرت خود نیست راحتی ، باری
از گرانی بنده رستستی
دلم از هجر خویش خستستی
روی آورده ای بعیش و مرا
پشت بی روی خود شکستستی
در میان ریاض همچو بهشت
با سمن ساعدان نشستستی
دست عشرت گشاده ای و ببند
پای احداث چرخ بستستی
گرت خود نیست راحتی ، باری
از گرانی بنده رستستی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳ - در حق فخر الدین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۵ - در صنعت مقطع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.