۲۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

دلم در عاشقی زار اوفتادست
بدست رنج و تیمار اوفتادست

ستم کش بایدم بودن بنا کام
که معشوقت ستمگار اوفتادست

نکو رویست و بدخویست و نشگفت
که گل در صحبت خار اوفتادست

بلای جان خلقست و دل من
بصد جانش خریدار اوفتادست

دلم امسال در دام غم عشق
بتراز پارو پیرار اوفتادست

همی شویم بخون این بار چهره
که دست خونم این بار اوفتادست

مرا عشقست و جز من مردمان را
ازین انواع بسیار اوفتادست

دلم بر دست و جان هم برد خواهد
نه خر مرده است و نه بار اوفتادست

ملامت چون کنم خود را؟ نه اول
ز من آیین این کار اوفتادست

ز من بیزار شد معشوق و بامنش
ندانم تا چه آزار اوفتادست؟

حدیث عشق ما و خوبی او
بر شاه جهان دار اوفتادست

علاء دین و دنیا شاه اتسز
که شاهی را سزاوار اوفتادست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.