۳۷۰ بار خوانده شده

بخش ۳ - در بیان آنکه حقیقت حضرت حق سبحانه و تعالی هستی ساذج است و وجود مطلق

دوربینان بارگاه الست
بیش ازین پی نبرده اند که هست

ذات پاکش ز چونی و چندی
هستی ساده از نشانمندی

در مکین و مکان چه فوق و چه تحت
وحدتی ساذج است و هستی بحت

وحدتی گشته کثرتش طاری
در همه ساری از همه عاری

از حدود تعلقات برون
وز قیود تعینات مصون

نه به دام قیود صید شده
نه به اطلاق نیز قید شده

هم مقید خود است و هم مطلق
گه ز باطل نموده گاه از حق

قید او سازوار با اطلاق
زهرش آمیزگار با تریاق

اوست مغز جهان جهان همه پوست
خود چه مغز و چه پوست چون همه اوست

بود کل جهان در او مستور
کرد در کل به ذات خویش ظهور

کل در او عین اوست او در کل
عین کل همچو آب اندر گل

آب در گل گل است و گل در آب
عین آب این دقیقه را دریاب

برتر است این سخن ز درک فهوم
کی شود درک جز به ترک رسوم

نرسد کس بدین به بوالهوسی
بگذر از اسم و رسم تا برسی

عقل بگذار کان عقیله توست
دانه مکر و دام حیله توست

عقل جز وی درین نشیمن کسب
بهر آداب بندگیست فحسب

به دلیل علیل و فکر سقیم
کی شناسد صفات و ذات قدیم

بوریا باف اگر چه بشکافد
مو به صنعت حریر چون بافد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲ - اشارت به تنزیه و تقدس حضرت حق سبحانه و تعالی
گوهر بعدی:بخش ۴ - اشارت به معنی تنزیه که متقضای عقل و تشبیه که موجب سمع است با تنبیه بر آنکه کمال در مرتبه جمع است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.