هوش مصنوعی:
این متن به اهمیت سکوت و سخن گفتن در جای مناسب میپردازد. نویسنده تأکید میکند که سخن گفتن باید برای خدا یا دربارهٔ خدا باشد، در غیر این صورت بهتر است سکوت اختیار شود. همچنین، دو نوع سکوت را معرفی میکند: سکوت ظاهری (بستن زبان) و سکوت باطنی (سکوت دل). کسی که هر دو نوع سکوت را رعایت کند، به حکمت و ثبات قدم میرسد، در حالی که کسی که از این دو محروم باشد، اسیر نفس و شیطان میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی و اشاره به مفاهیم انتزاعی مانند سکوت باطنی و حکمت، برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد.
بخش ۱۱۸ - اشارت به رکن دوم از ارکان مقام ابدال که دوام صمت است
چون نشستن خموش نتوانم
باری از خامشی سخن رانم
چون سخن لله و مع الله نیست
شیوه عارفان آگه نیست
با خدا گوی یا برای خدای
ور نه لب را ببند و ژاژ مخای
دل احرار گنج اسرار است
راه آن گنج چیست گفتار است
هر که این ره به سوی گنج گشاد
داد بیهوده نقد گنج به باد
تا زبان از سخن نفرسوده ست
مایه اش بی سخن همه سود است
چون بر او نقطه ای ز نطق افزود
شد زیان گر چه بود یکسر سود
بر دو قسم است صمت اگر دانی
صمت پیدا و صمت پنهانی
هست قسم نخست صمت لسان
که ببندی زبان ز همنفسان
وان دگر صمت دل بود که حدیث
نکند در درونه نفس خبیث
هر که را لب خموش و دل گویاست
خفت وزر خویش را جویاست
گر چه بردش حدیث نفس ز راه
کم نویسد بر او فرشته گناه
وان که برعکس این گرفت قرار
جز به حکمت نمی کند گفتار
نزند جز به طبق صدق نطق
هر چه گوید صواب گوید و حق
هر که را شد زبان و دل خاموش
معدن حکمت است و مخزن هوش
جان او در تجلیات قدم
یافته جاودان ثبات قدم
با خدا گوید از خدا شنود
یک نفس از خدا جدا نشود
هر که را زین دو صمت حرمان است
سخره حکم نفس و شیطان است
قول او منحرف ز سمت سداد
فعل او متصف به نعت فساد
نرود جز ره خطا و غلط
نزند جز در بلا و سخط
چون دهد جای در دل اندیشه
نبودش غیر باطل اندیشه
ور زبان را دهد ز نطق فروغ
سر به سر باشد افترا و دروغ
شده سر خیل اهل خذلان را
گشته نایب مناب شیطان را
بلکه بگذشته کارش از شیطان
مانده شیطان به کار او حیران
باری از خامشی سخن رانم
چون سخن لله و مع الله نیست
شیوه عارفان آگه نیست
با خدا گوی یا برای خدای
ور نه لب را ببند و ژاژ مخای
دل احرار گنج اسرار است
راه آن گنج چیست گفتار است
هر که این ره به سوی گنج گشاد
داد بیهوده نقد گنج به باد
تا زبان از سخن نفرسوده ست
مایه اش بی سخن همه سود است
چون بر او نقطه ای ز نطق افزود
شد زیان گر چه بود یکسر سود
بر دو قسم است صمت اگر دانی
صمت پیدا و صمت پنهانی
هست قسم نخست صمت لسان
که ببندی زبان ز همنفسان
وان دگر صمت دل بود که حدیث
نکند در درونه نفس خبیث
هر که را لب خموش و دل گویاست
خفت وزر خویش را جویاست
گر چه بردش حدیث نفس ز راه
کم نویسد بر او فرشته گناه
وان که برعکس این گرفت قرار
جز به حکمت نمی کند گفتار
نزند جز به طبق صدق نطق
هر چه گوید صواب گوید و حق
هر که را شد زبان و دل خاموش
معدن حکمت است و مخزن هوش
جان او در تجلیات قدم
یافته جاودان ثبات قدم
با خدا گوید از خدا شنود
یک نفس از خدا جدا نشود
هر که را زین دو صمت حرمان است
سخره حکم نفس و شیطان است
قول او منحرف ز سمت سداد
فعل او متصف به نعت فساد
نرود جز ره خطا و غلط
نزند جز در بلا و سخط
چون دهد جای در دل اندیشه
نبودش غیر باطل اندیشه
ور زبان را دهد ز نطق فروغ
سر به سر باشد افترا و دروغ
شده سر خیل اهل خذلان را
گشته نایب مناب شیطان را
بلکه بگذشته کارش از شیطان
مانده شیطان به کار او حیران
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۱۷ - در بیان آنکه عزلت و اقسامش که مذکور شد یکی از آن چهار رکن است که ابدال به سبب مداومت بر آن به مقام خود رسیده اند و آن سه رکن دیگر صحت و جوع و سهر است چنانکه خواهد آمد
گوهر بعدی:بخش ۱۱۹ - قصه مفسدی که در تحصیل مشت های نفس حیله ای انگیخت که شیطان سوگند یاد کرد که هرگز این حیله به خاطر من خطور نکرده است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.