۳۰۵ بار خوانده شده

بخش ۱۹ - اشارت به جماعتی که اگر چه به مشاهده جمال صورت گرفتار شدند در آن نماندند بلکه آن سبب ترقی ایشان شد به مشاهده جمال معنی

وان دگر گر چه بود عشق مجاز
رهزن عقل و دین او ز آغاز

عاقبت حرف عاریت بسترد
ره به سر منزل حقیقت برد

میوه ای زان درخت چید و گذشت
جرعه ای زان قدح چشید و گذشت

سخن خوب و نکته سره گفت
عارفی کالمجاز قنطره گفت

بر ره تو مجاز قنطره ایست
نکند کس فراز قنطره ایست

زود بگذر که سالکان سبل
کم اقامت کنند بر سر پل

گر چه آن پل بود برای گذر
به حقارت به سوی او منگر

کی ز بحر تعلقات جهان
که در او غرقه اند پیر و جوان

جز به آن پل توان گذر کردن
پی به عشق حقیقی آوردن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۸ - شیخ شمس الدین تبریزی شیخ اوحدالدین کرمانی را قدس الله سرهما دید که در هنگامه های دمشق می گردید از وی پرسید که در چه کاری گفت آفتاب را در طشت آب می بینم گفت اگر بر قفا دمل نداری چرا بر آسمانش نمی بینی
گوهر بعدی:بخش ۲۰ - اشارت به جماعتی که در مظاهر صوری و معنوی مشهود ایشان جز جمال مطلق حضرت حق جل ذکره نیست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.