هوش مصنوعی: متن روایتگر داستان فردی است که به دلیل رفتارهای ناپسند و فرومایه، دچار حوادث ناگوار می‌شود. او ابتدا از بام همسایه سقوط می‌کند، سپس به سردابه‌ای می‌افتد و در نهایت در چاهی گرفتار می‌شود. در چاه، میخی باعث نجات او می‌شود و او از این اتفاق شکرگزار می‌شود. در ادامه، متن به موضوع همت و ارزش‌های انسانی می‌پردازد و انواع مختلف همت و آرزوهای انسان را برمی‌شمارد، از جمله علو نسب، صفات کمال، مال و ثروت، علم و دانش، و هنر. در پایان، متن اشاره می‌کند که همه این آرزوها در دنیا جلوه می‌کنند، اما در آخرت باعث وبال و عذاب خواهند شد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از واژه‌ها و عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. محتوای متن بیشتر مناسب افراد بزرگسال یا نوجوانان بالای 16 سال است که توانایی تحلیل مفاهیم انتزاعی و اخلاقی را دارند.

بخش ۳۶ - قصه آن مخنث که از روزن در منظری افتاد و از آنجا در خانه سفلی و از آنجا در سردابه ای و از آنجا در چاهی چون در سردابه افتاد بانگ کرد که ای خداوندان سرای، سرای شما زمین ندارد

آن مخنث به بام همسایه
رفت از همت فرومایه

پا فرو شد به روزنش ناگاه
داشت روزن به سوی منظر راه

چون به منظر فتاد و خاست ز جای
شد فرودش به جای دیگر پای

یافت خود را به خانه زیرین
بود سردابه ای در او دیرین

شد به سردابه هم خطا پایش
جزم شد بر هلاک خود رایش

بانگ برداشت کای مسلمانان
کرده قصد هلاک مهمانان

گر نه تحت الثری ست جای شما
چون ندارد زمین سرای شما

بود چاهی درون سردابه
کآخر آنجا گشاد پاتابه

در تگ چاه میخی ایستاده
بهر عیش مخنث آماده

چون فرود آمد از برابر میخ
گشت جای نشست او سر میخ

میخ را شد به جای خویش قرار
شد مخنث ز میخ شکرگزار

عاقبت چرخ جز به خیر نگشت
وآخر کار من به خیر گذشت

که بحمدالله ار چه صد غم و رنج
بر من آمد درین سرای سپنج

خیر هر کس به قدر همت اوست
همت مرد راه قیمت اوست

کی توانی شناخت قیمت مرد
تا ندانی که چیست همت مرد

همت آن یکی علو نسب
شرف جد سیادت ام و اب

همت آن دگر صفات کمال
علم و عفت شجاعت و افضال

همت آن یکی زن و فرزند
همدم و آشنا و خویشاوند

همت آن دگر زر و زیور
تاج آراسته به لعل و گهر

همت آن یکی سراچه و باغ
مجلس امن و بزمگاه فراغ

همت آن دگر ده و کاریز
وانچه باشد مناسب از هر چیز

آن یکی را هوای درس علوم
منطق و نحو و صرف و طب و نجوم

وان دگر را خیال کلک و دوات
جمع کردن برای خط ادوات

بس کنم کانچه زین شمار بود
که حجاب جمال یار بود

از طریق شمار بیرون است
وز حد اعتبار افزون است

لیک با هم درین صفت یارند
که ازین کارخانه عارند

جلوه گاه جمالشان دنیی ست
جای وزر و وبالشان عقبی ست

همه از عز قرب واهب فرد
مایه لعنت اند و موجب طرد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۵ - در بیان آنکه روی عاشق اول به سوی خویش است و بعد از آن به سوی معشوق و در آخر کار به سوی عشق
گوهر بعدی:بخش ۳۷ - اشارت به معنی آنچه رسول صلی الله و علیه و سلم فرموده است که الدنیا ملعونة و ملعون ما فیها الا ذکر الله سبحانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.