هوش مصنوعی: متن روایت پیرمردی است که از عشق و محبت ناامید شده و از پسر جوانی درخواست توجه می‌کند. پسر به او پاسخ می‌دهد که به جای او، به برادرش که بسیار زیباتر است نگاه کند. پیرمرد با ناامیدی و خشم، پسر را از لب بام به زیر می‌اندازد و تأکید می‌کند که عشق فقط به یک معشوق تعلق دارد و نگاه به دیگران نادرست است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، صحنه‌ی خشونت‌آمیز پایانی نیاز به بلوغ فکری برای تحلیل دارد.

بخش ۶۶ - قصه آن جوان معشوق و پیر عاشق

بود شوخی نشسته بر لب بام
با فروزان رخی چو ماه تمام

بر شکسته کلاه گوشه ناز
گشته نازش هلاک اهل نیاز

پیری آمد سفید موی شده
پشتی از بار دل دو توی شده

روی خود را به خاک می مالید
وز دل دردناک می نالید

کای پسر از تو سینه چاک شدم
رحمتی کز غمت هلاک شدم

پیش ازان کز غمت بمیرم زار
حاجت من به یک نگاه برآر

گفت با او پسر به عشوه گری
من که باشم که تو به من نگری

در برابر نگر برادر من
که به خوبیست صد برابر من

پیر مسکین چو آن طرف نگریست
تا ببیند که در برابر کیست

دست زد آن به خون خلق دلیر
وز لب بامش اوفکند به زیر

کان که ما را به عشق نام برد
در رخ دیگری چرا نگرد

جامی از غیر دوست دیده بدوز
ور نه از دیده خون فشان شب و روز

گر نه از وصل بهره ور باشی
باری از هجر نوحه گر باشی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۵ - قصه ملاقات ذوالنون مصری قدس الله تعالی سره در حرم مکه با آن کنیزک و مقالات ایشان با یکدیگر
گوهر بعدی:بخش ۶۷ - مناجات شیخ ابوعلی دقاق قدس سره بر بالای منبر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.