۴۹۸ بار خوانده شده

بخش ۱۲ - چون حرف نخست از ظالم برود جز سه حرف الم نماند این اشارت به آن است که چون سر به گریبان عدم در خواهد کشید جز الم چیزی نخواهد دید و لفظ سیاست که متضمن سه حرف یاس است مبنی از آن معنی است که می باید که سیاست ظالم متضمن یاس کلی وی بود از ارتکاب مظالم

معدلت سیر تا جهاندارا
زیر حکمت سکندر و دارا

عالم از عدل تو پر آوازه
فضل و جودت برون ز اندازه

عدل را زاد راه فردا کن
ظلم را همنشین عنقا کن

عدل خواهی که بر مزید شود
ظلم باید که ناپدید شود

چون بود شاه معدلت پیشه
واندر آن منقبت یک اندیشه

گو سپه را ز ظلم دار نگاه
زانکه ظلم شه است ظلم سپاه

گرگ چون در رمه روان باشد
جرم بر دامن شبان باشد

ظلم شاخ است و بیخ آن ظالم
شاخ را بیخ پرورد دایم

گر فتد از تو شاخی در کم و کاست
بجهد شاخ دیگر از چپ و راست

بیخ را بر کن از نشیمن بود
تا توانی ز رنج شاخ آسود

تیغ از ظالمان مدار دریغ
عدل را دار در حمایت تیغ

چون سیاست کم از گناه بود
مجرمان را چه انتباه بود

زجر کم دفع ظلم نتواند
فصد ناقص مرض بشوراند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - حکایت بیوه زنی از نسا و باورد که سخنی درشت پرداخت و سلطان محمود را گرم ساخت و به سخنی دیگر نرم گردانید و به سر حد دادخواهی رسانید
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - حکایت پیر زالی که راه بر سنجر گرفت و از بیراهی یک دو ظالم دادخواهی کرد و ظلم ایشان را از راه برداشت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.