هوش مصنوعی:
این متن به توصیف دو شخصیت کلیدی میپردازد که یکی مسئول امور دینی و دیگری مسئول امور حکومتی است. شخصیت اول، عالمی دینی است که با علم و عمل خود به هدایت مردم میپردازد، از گمراهیها جلوگیری میکند، و به نیازمندان کمک میرساند. او از ظلم دوری میجوید و حرام و حلال را از هم جدا میکند. شخصیت دوم، حاکمی است که اگر از راه دین خارج شود، توسط این عالم بازگردانده میشود. متن همچنین به مقایسهی افراد ناپاک با حیواناتی مانند سگ و مگس میپردازد و تأکید میکند که چنین افرادی هرگز تغییر نخواهند کرد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی، دینی و سیاسی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی تشبیهات و انتقادات اجتماعی موجود در متن ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
بخش ۳۳ - گفتار در بیان آنکه پادشاهان را از دو کس گریز نیست عالمی که کار دین وی سازد و وزیری که کار دنیای وی پردازد
شاه را چاره نیست از دو نفر
تا زید در جهان به دولت و فر
آن یکی کار دین او سازد
وین دگر کار ملک پردازد
اول از ذکر آن کنم آغاز
که دهد کار شرع و دین را ساز
کیست آن عالمی به علم علم
زده اندر عمل به علم قدم
دشت کشت ازل به علم و ادب
شجر طیبش رسیده لقب
اصلها ثابت به قوت دین
فرعها فی السماء ز نور یقین
بیخ او در زمین دین محکم
شاخ او میوه ریز در عالم
گر بلغزد شکسته ای را پای
در ره دین ز نفس بدفرمای
تیره ناگشته دست او گیرد
عذر او را به لطف بپذیرد
شاه اگر از فریب نفس حرون
پا ز میدان دین نهد بیرون
خر او در خلاب نگذارد
زان عنانش گرفته باز آرد
در همه رازها بود محرم
بر همه ریش ها بود مرهم
قدم اندر ره هوس نزند
جز برای خدا نفس نزند
هر چه گوید برای حق گوید
راه حق را برای حق پوید
نه که پهلوی ظلم پردازان
بنشیند به قربشان نازان
به خوشامد زبان گشاده کند
مدد هر ز ره فتاده کند
دور دارد فعالشان ز وبال
پاک سازد حرامشان ز حلال
شکم حرص و معده آزش
ناورد از حرام ها بازش
هرچه پیش آیدش چه تلخ و چه شور
نکند هیچ فرق چون بط کور
چون بط کور لقمه اندازد
گردن خود به آسمان یازد
مگس است او و این عوانان سگ
خون سگ چون غذایش اندر رگ
گه گه از ترک هر هوا و هوس
سگ ز تقلیب دهر گردد کس
سگمگس هیچگاه کس نشود
قلب او غیر سگمگس نشود
تا زید در جهان به دولت و فر
آن یکی کار دین او سازد
وین دگر کار ملک پردازد
اول از ذکر آن کنم آغاز
که دهد کار شرع و دین را ساز
کیست آن عالمی به علم علم
زده اندر عمل به علم قدم
دشت کشت ازل به علم و ادب
شجر طیبش رسیده لقب
اصلها ثابت به قوت دین
فرعها فی السماء ز نور یقین
بیخ او در زمین دین محکم
شاخ او میوه ریز در عالم
گر بلغزد شکسته ای را پای
در ره دین ز نفس بدفرمای
تیره ناگشته دست او گیرد
عذر او را به لطف بپذیرد
شاه اگر از فریب نفس حرون
پا ز میدان دین نهد بیرون
خر او در خلاب نگذارد
زان عنانش گرفته باز آرد
در همه رازها بود محرم
بر همه ریش ها بود مرهم
قدم اندر ره هوس نزند
جز برای خدا نفس نزند
هر چه گوید برای حق گوید
راه حق را برای حق پوید
نه که پهلوی ظلم پردازان
بنشیند به قربشان نازان
به خوشامد زبان گشاده کند
مدد هر ز ره فتاده کند
دور دارد فعالشان ز وبال
پاک سازد حرامشان ز حلال
شکم حرص و معده آزش
ناورد از حرام ها بازش
هرچه پیش آیدش چه تلخ و چه شور
نکند هیچ فرق چون بط کور
چون بط کور لقمه اندازد
گردن خود به آسمان یازد
مگس است او و این عوانان سگ
خون سگ چون غذایش اندر رگ
گه گه از ترک هر هوا و هوس
سگ ز تقلیب دهر گردد کس
سگمگس هیچگاه کس نشود
قلب او غیر سگمگس نشود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۲ - حکایت پسر یحیی برمکی و صفت بخل وی
گوهر بعدی:بخش ۳۴ - حکایت امیر خوارزمی که ظلم و فسق خود را به شریعت راست کردی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.