۳۰۱ بار خوانده شده

بخش ۳۶ - در بیان آنکه همچنان که پادشاهان را از دانشمندان خوب گفتار نیک کردار ناچار است از وزیر مشیر به رعایت رعایا و عنایت به کافه برایا ناگزیر است

شاه را آنچنان که نیست گزیر
از فقیهی به راه شرع مشیر

از وزیر آنچنان گزیرش نیست
هر کسی لیک دلپذیرش نیست

به وزیری کسی بود در خور
کز همه بعد شه بود برتر

مقبلی مشفقی نکوکاری
نیک کردار و راست گفتاری

دلش از حال دیو و دد آگاه
دستش از مال نیک و بد کوتاه

با صغیران خورد غم پدری
با کبیران زند دم پسری

همه را خویش خویش پندارد
خویش را سینه ریش نگذارد

باشد از وزر اشتقاق وزیر
سر این اشتقاق سهل مگیر

وزر بار وزیر بارکش است
خاطر او به زیر بار خوش است

می کشد بار خلق بر در شاه
می شودشان ز ظلم شاه پناه

می کشد بار شه به ضبط امور
تا نیفتد ز خلق بر شه زور

نکند تیره عالم از توره
نفکند تخم سعی در شوره

از کفایتگری نپیچد سر
بر کفایتگران نبندد در
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۵ - حکایت محتسب بغداد که منکر پیش او معروف بود و معروف در نظر او منکر می نمود
گوهر بعدی:بخش ۳۷ - حکایت آن بد سرشت که به صاحب عباد نامه نوشت که فلان مالدار مرده است و از وی مال خطیر مانده و بجز یک طفل صغیر وارثی ندارد و جواب نوشتن صاحب عباد به وی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.