هوش مصنوعی:
این متن به تأثیرات افلاک و ستارگان بر زندگی انسانها میپردازد و بیان میکند که هیچ رویدادی بدون دلیل رخ نمیدهد. نویسنده بر اهمیت دانش نجوم و اخترشناسی تأکید دارد و نشان میدهد که این علم برای همه، به ویژه حاکمان، ضروری است. همچنین، متن به ارتباط بین دل (حاکمان) و تن (مردم) اشاره میکند و بیان میدارد که صلاح یا فساد دل بر کل جامعه تأثیر میگذارد. در نهایت، برخی از احکام نجومی را با الهام و وحی مقایسه میکند و تأکید میکند که صدق این احکام در نهایت آشکار میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی در نجوم و مفاهیم انتزاعی مانند ارتباط دل و تن، برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد.
بخش ۴۰ - گفتار در احتیاج پادشاهان در مراحل امید و هراس به حکیمان فلک پیمای و منجمان ستاره شناس
هر چه بینی به زیر چرخ کبود
که کند جنبش از عدم به وجود
گر چه اول نموده روی اینجاست
جنبش آن ز عالم بالاست
نیست روزی به نزد ما و شبی
کش نباشد ز آسمان سببی
بی سبب ز آسمان نتابد نور
بی سبب بر زمین نجنبد مور
لاجرم نکته جوی دانش کیش
چرخ پیما به فکر دور اندیش
ز اختلافات گردش افلاک
مختلف وضع ها کند ادراک
بیند از هر یکی جدا اثری
کان اثر را نبیند از دگری
آورد حکم های گوناگون
از برای جهانیان بیرون
زید احکام سعد و نحس شناس
زان به امید جفت زین به هراس
آن به هر دولتش نوید آرد
وین خلل در ره امید آرد
به چنین علم جمله محتاجند
خاصه آنان که صاحب تاج اند
هست در رزم و بزم و گشت و شکار
اختیارات وقتشان در کار
زان کز آسیبشان فتد به مثل
در همه کار و بار خلق خلل
همه عالم تن اند و ایشان دل
کار بر تن ز دل بود مشکل
تا بود دل درون تن به صلاح
به صلاح است تن صباح و رواح
ور فسادی به دل رسد ناگاه
به همه تن فساد یابد راه
ای بسا حکم های روشن و راست
همچو الهام و وحی بی کم و کاست
که جهد از زبان اهل نجوم
صدق آن عاقبت شود معلوم
بنده را روی در خلد آرد
صورت بندگی بجا آرد
دل او زین سرا بگرداند
رخش همت بدان سرا راند
که کند جنبش از عدم به وجود
گر چه اول نموده روی اینجاست
جنبش آن ز عالم بالاست
نیست روزی به نزد ما و شبی
کش نباشد ز آسمان سببی
بی سبب ز آسمان نتابد نور
بی سبب بر زمین نجنبد مور
لاجرم نکته جوی دانش کیش
چرخ پیما به فکر دور اندیش
ز اختلافات گردش افلاک
مختلف وضع ها کند ادراک
بیند از هر یکی جدا اثری
کان اثر را نبیند از دگری
آورد حکم های گوناگون
از برای جهانیان بیرون
زید احکام سعد و نحس شناس
زان به امید جفت زین به هراس
آن به هر دولتش نوید آرد
وین خلل در ره امید آرد
به چنین علم جمله محتاجند
خاصه آنان که صاحب تاج اند
هست در رزم و بزم و گشت و شکار
اختیارات وقتشان در کار
زان کز آسیبشان فتد به مثل
در همه کار و بار خلق خلل
همه عالم تن اند و ایشان دل
کار بر تن ز دل بود مشکل
تا بود دل درون تن به صلاح
به صلاح است تن صباح و رواح
ور فسادی به دل رسد ناگاه
به همه تن فساد یابد راه
ای بسا حکم های روشن و راست
همچو الهام و وحی بی کم و کاست
که جهد از زبان اهل نجوم
صدق آن عاقبت شود معلوم
بنده را روی در خلد آرد
صورت بندگی بجا آرد
دل او زین سرا بگرداند
رخش همت بدان سرا راند
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۹ - حکایت سیاست یعقوب سلطان آن عوان شیرازی را
گوهر بعدی:بخش ۴۱ - حکایت نظام الملک و منجم موصلی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.