هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از گفتگوی خود با شخصی خردمند و ناصح یاد می‌کند که او را از مدح شاهان ناموجود و فکرهای بیهوده برحذر می‌دارد. شاعر در پاسخ توضیح می‌دهد که هدفش از مدح، شاه دیگری است که دارای قدرت و اقبال فراوان است. همچنین، اشاره می‌کند که وصف عاشقان و دلبران در لباس دیگران زیباتر است و این راز را هر کسی نمی‌فهمد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بخش ۳۸ - اشارت به آنکه مقصود ازین مدحت ها مدحت شهریار کامگاریست خلدالله ملکه و سلطانه

شب خرد آن ناصح شیرین خطاب
کرد مشفق وار آواز عتاب

گفت جامی فکرت بیهوده چند
سودن این کلک نافرسوده چند

هر که بر ملک بقا فیروز نیست
دی به فرض ار بوده است امروز نیست

گم مکن سر رشته مقصود را
مدح کم گو شاه ناموجود را

گفتم ای سرچشمه دانشوری
بر تو ختم اندیشه نطق آوری

قصد من زین مدح شاه دیگر است
کافسر اقبالش اکنون بر سر است

هفت کشور سخره فرمان اوست
هفت دریا رشحه احسان اوست

وصف خاصان به ز عام اندر نهفت
باد صافی وقت آن عارف که گفت

«خوشتر آن باشد که وصف دلبران
گفته آید در لباس دیگران »

هر کس آری محرم این راز نیست
بر رخ هر محرم این در باز نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۷ - حکایت گریختن قطران شاعر از بسیاری عطای ممدوح خود فضلون
گوهر بعدی:بخش ۳۹ - حکایت عاشقی که دفع گمان اغیار را وصف معشوق خود در لباس آفتاب و ماه و غیر آن کردی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.