۳۳۵ بار خوانده شده

بخش ۵۲ - نصیحت کردن حکیم سلامان را

چون شه از پند سلامان شد خموش
شد حکیم اندر نصیحت سخت کوش

گفت کای نوباوه باغ کهن
آخرین نقش بدیع کلک کن

حرفخوان دفتر هفت و چهار
خط شناس صفحه لیل و نهار

خازن گنجینه آدم تویی
نسخه مجموعه عالم تویی

قدر خود بشناس و مشمر سرسری
خویش را کز هر چه گویم برتری

آن که دست قدرتش خاکت سرشت
حرف حکمت در دل پاکت نوشت

پاک کن از نقش صورت سینه را
روی در معنی کن آن آیینه را

تا شود گنج معانی سینه ات
غرق نور معرفت آیینه ات

چشم خویش از طلعت شاهد بپوش
بیش ازین در صحبت شاهد مکوش

چیست شاهد صورتی پر عار و عیب
از هوس نی دامنش پاک و نه جیب

بر چنین آلودگی مفتون مشو
وز حریم عافیت بیرون مشو

نطفه در تن مایه بخش جان توست
قوت اعضا قوت ارکان توست

ای ز شهوت با تن و جان در ستیز
گوش دارش خواهی و خواهی بریز

بودی از آغاز عالی مرتبه
بر فراز چرخ بودت کوکبه

شهوت نفست به زیر انداخته
در حضیض خاک بندت ساخته
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۱ - حکایت روباه و روباه بچه
گوهر بعدی:بخش ۵۳ - حکایت خروس و مؤذن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.