هوش مصنوعی: یوسف کنعان در زندان است و زلیخا از دوری او رنج می‌برد. زلیخا به دیدار یوسف می‌رود و از او می‌پرسد چرا از عشق دوری می‌گزینی و در زندان ماندی. یوسف پاسخ می‌دهد که حتی اگر از جمال دوست دور باشد، ترجیح می‌دهد در زندان بماند تا اینکه با نگاه حقیرانه به او بنگرد، چرا که این حالت برایش از صد باغسرا بهتر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

بخش ۵۷ - حکایت فراخ بودن زندان تنگ بر زلیخا در مشاهده یوسف علیه السلام

یوسف کنعان چو در زندان نشست
بر زلیخا آمد از هجران شکست

خان و مان بر وی چو زندان تنگ شد
سوی زندان هر شبش آهنگ شد

گفت با او فارغی از داغ عشق
ناچشیده میوه ای از باغ عشق

چند ازین بستانسرای نازنین
چون گنهکاران شوی زندان نشین

گفت باشد از جمال دوست دور
عرصه آفاق بر من چشم مور

ور کنم با او به چشم مور جای
خوشترم باشد ز صد بستانسرای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۶ - تنگ شدن کار بر سلامان از ملالت بسیار شاه و حکیم را گذاشتن و با ابسال راه گریز برداشتن
گوهر بعدی:بخش ۵۸ - در دریا نشستن سلامان و ابسال و به جزیره خرم رسیدن و در آنجا آرام گرفتن و مقیم شدن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.