۲۸۶ بار خوانده شده

بخش ۲۳ - حکایت شیخ روزبهان قدس سره با بیوه ای که میوه دل خود را شیوه مستوری می آموخت

روزبهان فارس میدان عشق
فارسیان را شه ایوان عشق

پیش در پرده سرایی رسید
از پس آن پرده صدایی شنید

کز سر مهر و شفقت مادری
گفت به خورشید لقا دختری

کای به جمال از همه خوبان فزون
پای منه هر دم از ایوان برون

ترسم از افزونی دیدار تو
کم شود اندوه خریدار تو

نرخ متاعی که فراوان بود
گر به مثل جان بود ارزان بود

شیخ چو آن زمزمه را گوش کرد
سر محبت ز دلش جوش کرد

بانگ برآورد که ای گنده پیر
از دلت این بیخ هوس کنده گیر

حسن نه آنست که ماند نهان
گر چه بود پرده جهان در جهان

حسن که در پرده مستوری است
زخم هوس خورده منظوری است

تا ندرد چادر مستوریش
جا نشود منظر منظوریش

جلوه که هر لحظه تقاضا کند
بهره دلی دان که تماشا کند

تا ز غم عشق چو شیدا شود
کوکبه حسن هویدا شود

جامی اگر زنده بیننده ای
در صف عشاق نشیننده ای

سرمه ز خاک قدم عشق گیر
زنده به زیر علم عشق میر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۲ - مقاله اول در آفرینش عالم که آینه جمال نمای اسماء و صفات آفریننده است سبحانه و تعالی
گوهر بعدی:بخش ۲۴ - مقاله دوم در بیان آفرینش آدم که آیینه ذات و مظهر جمعیت اسماء و صفات آفریننده است سبحانه و تعالی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.