هوش مصنوعی:
این متن شعری است که داستان یک بنده بیادب را روایت میکند که پس از ارتکاب خطا، با ندامت و گریه به نزد خواجه میرود و شفیعی برایش شفاعت میکند. خواجه با بخشش گناه او، به او میگوید که بخشش واقعی زمانی است که دل فرد از گناه پاک شود و رضایت درونی حاصل گردد. شاعر تأکید میکند که عفو ظاهری کافی نیست و رضایت قلبی اهمیت دارد.
رده سنی:
14+
متن دارای مفاهیم اخلاقی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم انتزاعی مانند رضایت قلبی و بخشش واقعی، برای کودکان قابل درک نیست.
بخش ۶۲ - حکایت آن بنده گنهکار که چون دولت عفوش دست داد بر آن نیستاد و پای در میدان طلب رضا نهاد
با ادب بنده ای از به طلبی
گام زن شد به ره بی ادبی
بس ادب ورز که از لغزش پای
مرکز بی ادبی سازد جای
خواجه را ساخت چو آتش غضبش
سوختن خواست به داغ ادبش
رفت و با اشک ندامت ریزی
کرد آغاز شفیع انگیزی
مقبلی زد قدم همراهی
با وی از بهر شفاعت خواهی
خواجه بخشید گناهش به شفیع
بخشش از اهل کرم نیست بدیع
بنده آن مژده بخشش چو شنود
چشمه خون ز دل و دیده گشود
چهره از خون جگر گلگون کرد
دامن از سیل مژه پرخون کرد
با وی آن مرد شفاعت پیشه
گفت کای غافل بی اندیشه
از پس عفو گنه گریه ز چیست
کس بدینسان که تو گریی نگریست
خواجه گفت از مژه زان خون پالاست
کز پی عفو طلبگار رضاست
عفوش از قول زبان حاصل شد
به رضاجویی دل مایل شد
عفو من خاص برای دل توست
غرض از عفو رضای دل توست
چون بود دل ز کسی ناخشنود
به زبان عفو کیش دارد سود
هر چه او کرد به صورت بحل است
لیک خشنودی دل کار دل است
گام زن شد به ره بی ادبی
بس ادب ورز که از لغزش پای
مرکز بی ادبی سازد جای
خواجه را ساخت چو آتش غضبش
سوختن خواست به داغ ادبش
رفت و با اشک ندامت ریزی
کرد آغاز شفیع انگیزی
مقبلی زد قدم همراهی
با وی از بهر شفاعت خواهی
خواجه بخشید گناهش به شفیع
بخشش از اهل کرم نیست بدیع
بنده آن مژده بخشش چو شنود
چشمه خون ز دل و دیده گشود
چهره از خون جگر گلگون کرد
دامن از سیل مژه پرخون کرد
با وی آن مرد شفاعت پیشه
گفت کای غافل بی اندیشه
از پس عفو گنه گریه ز چیست
کس بدینسان که تو گریی نگریست
خواجه گفت از مژه زان خون پالاست
کز پی عفو طلبگار رضاست
عفوش از قول زبان حاصل شد
به رضاجویی دل مایل شد
عفو من خاص برای دل توست
غرض از عفو رضای دل توست
چون بود دل ز کسی ناخشنود
به زبان عفو کیش دارد سود
هر چه او کرد به صورت بحل است
لیک خشنودی دل کار دل است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶۱ - عقد هژدهم در رضا که گره کراهت از دل گشادن است و تلخی ها را چاشنی شیرین دادن
گوهر بعدی:بخش ۶۳ - مناجات در مقام رضا طلبیدن و از آنجا رخت به سر منزل محبت کشیدن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.