۲۷۸ بار خوانده شده

بخش ۹۶ - مناجات در انتقال از قناعت به تواضع

ای به زندان غمت شاد همه
بند تو بنده و آزاد همه

روی در قبله احسان توییم
بندی و بنده فرمان توییم

سر ما افسر طاعت ز تو یافت
دل ما عز قناعت ز تو یافت

حرص ما بر تو ز حد بیرون است
هر چه گوییم ازان افزون است

زان گرفتار صنایع نشویم
کز تو جز هم به تو قانع نشویم

جامی از حرص و قناعت رسته
در رهت محمل طاعت بسته

بارش از راه به منزل برسان
رختش از موج به ساحل برسان

شعله در خرمن پندارش زن
سکه بر صفحه دینارش زن

زآتش عشق شراریش بده
بر در قرب قراریش بده

پشت کبرش که ندیده ست شکست
به لگدکوب تواضع کن پست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۵ - حکایت آن حکیم که از تره زار جهان به شاخی چند قناعت کرده بود و از خوان جهانیان دندان طمع برکنده
گوهر بعدی:بخش ۹۷ - عقد سی ام در تواضع که شاخ سربلندی شکستن است و بر خاک نیازمندی نشستن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.