هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و بندگی به معشوق الهی سخن می‌گوید. او خود و دیگران را در زندان غم معشوق شاد می‌داند و همه را بنده و فرمانبردار او می‌خواند. شاعر از قناعت، طاعت و دوری از حرص و کبر سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد تا راه را برای رسیدن به او هموار کند و از پندارهای باطل و کبر دوری جوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی عمیق است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سال دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامفهوم باشد.

بخش ۹۶ - مناجات در انتقال از قناعت به تواضع

ای به زندان غمت شاد همه
بند تو بنده و آزاد همه

روی در قبله احسان توییم
بندی و بنده فرمان توییم

سر ما افسر طاعت ز تو یافت
دل ما عز قناعت ز تو یافت

حرص ما بر تو ز حد بیرون است
هر چه گوییم ازان افزون است

زان گرفتار صنایع نشویم
کز تو جز هم به تو قانع نشویم

جامی از حرص و قناعت رسته
در رهت محمل طاعت بسته

بارش از راه به منزل برسان
رختش از موج به ساحل برسان

شعله در خرمن پندارش زن
سکه بر صفحه دینارش زن

زآتش عشق شراریش بده
بر در قرب قراریش بده

پشت کبرش که ندیده ست شکست
به لگدکوب تواضع کن پست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۵ - حکایت آن حکیم که از تره زار جهان به شاخی چند قناعت کرده بود و از خوان جهانیان دندان طمع برکنده
گوهر بعدی:بخش ۹۷ - عقد سی ام در تواضع که شاخ سربلندی شکستن است و بر خاک نیازمندی نشستن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.