هوش مصنوعی: در این داستان، یک فرد خاص (خاصگی شاه) با یک تره‌کار حکیم برخورد می‌کند. خاصگی شاه به تره‌کار پیشنهاد می‌دهد که به جای خوردن تره، به خدمت شاه درآید تا از نان و بره برخوردار شود. اما تره‌کار حکیم با استدلال قناعت و آزادی، این پیشنهاد را رد می‌کند و ترجیح می‌دهد به زندگی ساده خود ادامه دهد. او معتقد است که بندگی شاه باعث از دست دادن آزادی می‌شود و قناعت بهتر از ثروت و مقام است.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی مانند قناعت، آزادی، و بندگی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعرگونه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

بخش ۹۵ - حکایت آن حکیم که از تره زار جهان به شاخی چند قناعت کرده بود و از خوان جهانیان دندان طمع برکنده

می شد آن خاصگی شاه به دشت
بر کنار تره زاری بگذشت

تره کاری ز قضا بر لب جوی
بود ز آلودگی گل تره شوی

زان تره هر چه همی ماند در آب
طعمه می ساخت حکیمی به شتاب

خاصگی گفت بدو کای سره مرد
کس ندیدم که بدینسان تره خورد

تره تو که نه نان دیده نه دوغ
ندهد کار تو را هیچ فروغ

گر چو ما خدمتی شاه شوی
صاحب مرتبه و جاه شوی

دسته تره که بر خوان بودت
پهلوی بره بریان بودت

لقمه بره که با تره خوری
به ز هر تره که بی بره خوری

گفت با خاصگی آن مرد حکیم
کای ز جاه آمده در چاه مقیم

گر چو ما راه قناعت سپری
به حرمگاه قناعت گذری

باشد از خوان جهان تره بست
خوردن بره نیفتد هوست

کمر خدمت شاهت چو کمند
نفکند گردن اقبال به بند

شاه از خلعت شاهی بیرون
نیست جز چون تو یکی مرد زبون

پیش شمشیر سر افکنده شوی
به که پیش چو خودی بنده شوی

در دیاری که ز فقر آبادیست
بندگی خاک ره آزادیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۴ - عقد بیست و نهم در قناعت که بر حد ضرورت وقوف نمودن است و چشم طمع به زیادتی نگشودن
گوهر بعدی:بخش ۹۶ - مناجات در انتقال از قناعت به تواضع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.