هوش مصنوعی: عزیز مصر با شنیدن مژده‌ای، لشکریان و اسباب تجمل خود را از مصر خارج کرد. سپاهیان با زینت‌آلات و غلامان و کنیزان بسیار، همراه با موسیقی و شادی به راه افتادند. پس از طی چند منزل، به بارگاهی زیبا رسیدند که پر از نور و زیبایی بود. عزیز مصر با خوشحالی وارد بارگاه شد و با استقبال گرمی روبرو گردید. او از حال حاضرین پرسید و هدایایی به آنها تقدیم کرد. سپس برای فردا برنامه‌ریزی کرد و به منزلگاه خود بازگشت.
رده سنی: 16+ متن دارای واژگان و مفاهیم پیچیده‌ای است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، توصیفات مفصلی از تجملات و صحنه‌های مختلف وجود دارد که نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک کامل دارد.

بخش ۲۵ - خبر یافتن عزیز مصر از مقدم زلیخا و به عزیمت استقبال برخاستن و لشکریان مصر را به تجمل تمام آراستن

عزیز مصر چون آن مژده بشنید
جهان را بر مراد خویشتن دید

منادی کرد تا از کشور مصر
برون آیند یکسر لشکر مصر

ز اسباب تجمل هر چه دارند
همه در معرض عرض اندر آرند

برون آمد سپاهی پای تا فوق
شده در زیر و زر و گهر غرق

غلامان و کنیزان صد هزاران
همه گلچهرگان و مه عذاران

غلامانی به طوق و تاج زرین
چو رسته نخل زر از خانه زین

کنیزانی هه هر هفت کرده
به هودج در پس زربفت پرده

شکر لب مطربان نکته پرداز
به رسم تهنیت خوش کرده آواز

مغنی جنگ عشرت ساز کرده
نوای خرمی آغاز کرده

به مالش داده گوش عود را تاب
طرب را ساخته اوتارش اسباب

نوای نی نوید وصل داده
به جان از وی امید وصل زاده

رباب از تاب غم جان را امان ده
برآورده کمانچه نعره زه

درافکنده دف این آوازه از دوست
کزو در دست ره کوبان بود پوست

بدین آیین رخ اندر ره نهادند
به ره داد نشاط و عیش دادند

چو مه چون یک دو سه منزل بریدند
به آن خورشید مهرویان رسیدند

زمینی یافتند از تیرگی دور
زده در وی هزاران قبه نور

تو گویی ابر چرخ بی کناره
به سان ژاله باریده ستاره

کشیده در میانه بارگاهی
ز خوبان صف زده گردش سپاهی

عزیز مصر چون آن بارگه دید
چو صبح از پرتو خورشید خندید

فرود آمد ز رخش خسروانه
به سوی بارگه شد خوش روانه

مقیمان حرم پیشش دویدند
به اقبال زمین بوسش رسیدند

یکایک را سلام و مرحبا گفت
چو گل در رویشان از خنده بشگفت

تفحص کرد ازیشان حال آن ماه
ز آسیب هوا و محنت راه

به رسم پیشکش چیزی که بودش
که پیش چشم خوشتر می نمودش

چه از شیرین وشاقان شکرخند
چه از زرین کلاهان کمربند

چه از اسبان زین در زر گرفته
ز دم تا گوش در گوهر گرفته

چه از مویینه و ابریشمینه
چه از نادر گهرهای خزینه

ز شکرهای مصری تنگ بر تنگ
ز شربت های نوشین رنگ در رنگ

بدین ها روی صحرا را بیاراست
تلطف ها نمود و عذرها خواست

به فردا عزم ره را نام زد کرد
وزآن پس رو به منزلگاه خود کرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۳۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۴ - نسیم قبول از جانب مصر وزیدن و محمل زلیخا را چون عماری گل به مصر کشیدن
گوهر بعدی:بخش ۲۶ - دیدن زلیخا عزیز مصر را از شکاف خیمه و فریاد برداشتن که این نه آن کس است که من در خواب دیده ام و سالها محنت محبتش کشیده ام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.