هوش مصنوعی: زیرکی در بغداد با کودکی گرسنه روبرو می‌شود که از گرسنگی و نداری می‌گرید. کودک از تنهایی و گرسنگی شکایت دارد و آرزو می‌کند که سیر شود و قدرت یابد تا مانند شیری ژیان به زندگی حمله کند. زیرک به او دلداری می‌دهد و از مطرب می‌خواهد تا با نواختن رباب، جان‌های خسته را تسکین دهد.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم عمیق اجتماعی و اخلاقی است که برای درک بهتر، به بلوغ فکری نسبی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی ممکن است برای کودکان زیر 12 سال پیچیده باشد.

بخش ۲۸ - حکایت آن طفل خرد که نان بزرگ در دست داشت، می خورد و می گریست که این نان اندک است و اشتهای من بسیار

به بغداد شد گامزن زیرکی
دوچارش فتاد از قضا کودکی

ز دور رخش قرص مه را شکست
چو روی خودش گرده نان به دست

همی خورد ازان گرده و می گریست
بدو گفت زیرک که این گریه چیست

بگفتا منم کودک یک تنه
ز خوان امل معده گرسنه

بسی اشتها سخت و این گرده خرد
کجا راه سیری توانم سپرد

ز گریه از آنم چنین تلخکام
که می دانم این زود گردد تمام

بمانم ز بی توشگی سر به زیر
نه در دست من نان و نی معده سیر

بیا ساقی آن می که سیری دهد
درین بیشه ام زور شیری دهد

بده تا درآیم چو شیر ژیان
به هم بر زنم کار سود و زیان

بیا مطربا وز کمان رباب
که از رشته جان زهش برده تاب

ز هر نغمه زیر تیری فکن
به من چون شکاری نفیری فکن
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۲۷ - خردنامه فیثاغورس
گوهر بعدی:بخش ۲۹ - خردنامه اسقلینوس
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.