هوش مصنوعی: متن داستان مردی غریب را روایت می‌کند که به شهری جدید می‌رود و توسط حاکم آن شهر مورد لطف قرار می‌گیرد و به مقام قضاوت منصوب می‌شود. اما به دلیل حسادت دیگران، مورد تهمت قرار می‌گیرد و حاکم دستور غارت خانه‌اش را می‌دهد. وقتی حاکم متوجه می‌شود که خانه‌اش خالی است و مرد غریب توضیح می‌دهد که تمام دارایی‌اش را از شهر خود آورده و چیزی از این شهر نداشته، حاکم از تصمیم خود پشیمان شده و او را آزاد می‌کند. در پایان، مرد غریب با درس‌هایی از زندگی به راه خود ادامه می‌دهد.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آن‌ها نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

بخش ۳۴ - حکایت آن قاضی غریب که پادشاه بر وی غضب کرد و گفت که خانه اش را به غارت از هر چه دارد بپردازند و خایه اش را بیرون کرده خصی سازند

غریبی ز فضل و هنر بهره ور
تن از جامه خالی کف از سیم و زر

به شهر دگر شد ز تنگی مقیم
که بود اندر او شهریاری حکیم

به خلق کریمانه بنواختش
به شغل قضا محترم ساختش

به سر برد یکچند مشغول کار
ز ناگه بر او تیره شد روزگار

شد از تهمت حسد پر ستیز
به ناکرده جرمی بر او شاه نیز

به غراتگران گفت اشارت کنند
کش از سیم و زر خانه غارت کنند

چو بیند تهی خانه خویشتن
ببرند تصحیف آنش ز تن

چو مسکین دلی با دو صد غصه جفت
شنید از لب شاه این قصه، گفت:

نرنجم که بر خانه آید شکست
ز تصحیف آنم بدارید دست

من این را ز شهر خود آورده ام
نه حاصل به شهر شما کرده ام

ز شهر شما هر چه اندوختم
ازان چشم امید بردوختم

شما هم ره لطف گیرید پیش
بدوزید از آورده ام چشم خویش

چو شه لطف گفتار او را شنید
ز خشمی که بودش فرو آرمید

بفرمود تا دست ازو داشتند
چنانش که می خواست بگذاشتند

ز سیم و زر خانه دامن فشاند
بشد عارضی ها و ذاتی بماند

بیا ساقی آن آتشین می بیار
که سوزد ز ما آنچه ناید به کار

زر ناب ما گردد افروخته
شود هر چه نی زر بود سوخته

بیا مطرب و باد در دم به نی
که از خرمن هستیم باد وی

بدور افکند کاه بیگانه را
گذارد پی مرغ جان دانه را
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۳ - داستان جهانگیری اسکندر و عمارت شهرها و اختراع کارهای وی بر سبیل اجمال
گوهر بعدی:بخش ۳۵ - خردنامه اسکندر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.