هوش مصنوعی: متن روایتگر مرگ یک شخصیت مهم و تأثیرگذار است که پس از مرگش، خبر آن به گوش رومیان و مصریان می‌رسد و باعث اندوه و سوگ‌وارى گسترده می‌شود. مادر این شخصیت به شدت عزادار می‌شود و قصد دارد به نشانه‌ی سوگ، اعمالی مانند پاره کردن لباس و موی سر انجام دهد، اما با دریافت نامه‌ای تسلی می‌یابد. در نهایت، مردم به استقبال پیکر او می‌روند و او را با احترام دفن می‌کنند. حکیمان نیز به یاد او کتاب‌هایی می‌نویسند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و تاریخی است و ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، موضوع سوگ و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

بخش ۶۷ - داستان بردن تابوت اسکندر به اسکندریه و تعزیت گفتن حکیمان مادرش را

چو آمد به سر نوبت قال و قیل
فرو کوفت طبال طبل رحیل

نقیبان نهادند مهد زرش
به پشت هیونان که پیکرش

هیونان هامون بر کوه فر
وز آن مهد کوهانشان کوه زر

به روز سفید و به شام سیاه
امیران لشکر امینان راه

ز جور زمن آه برداشتند
به سوی وطن راه برداشتند

دو منزل یکی کرده می تاختند
به تن های آزرده می ساختند

شتابان نه شب را شمردند شب
نه از روز کردند روزی طلب

پس از چند گاهی ازان راه سخت
به اقلیم خویش اوفکندند رخت

رسید این خبر رومیان را به گوش
رساندند بر اوج گردون خروش

شدند از پی مصریان زین سخن
همه گازران جامه بر نیل زن

به اسکندریه درون مادرش
که بودی فروغ خرد رهبرش

چو بشنید این قصه سینه سوز
شد از شعله آه گیتی فروز

ز رشح دل و دیده در خون نشست
ز سر منزل صبر بیرون نشست

همی خواست تا جیب جان بردرد
گریبان تاب و توان بردرد

کند همچو شب معجر صبح زنگ
ز دست فلک سینه کوبد به سنگ

به ناخن خراشد رخ تازه را
کند تازه از خون دل غازه را

به زخم طپانچه در آن داوری
سمن را دهد رنگ نیلوفری

کند موی مشکین ز سر تارتار
کند مویه بر خویشتن زارزار

بیندازد از تن حریری لباس
کند طوق گردن ز پشمین پلاس

ولی کرد مکتوب اسکندری
در آن شیوه و شیونش یاوری

به مضمون مکتوب او کار کرد
به صبر و خرد طبع را یار کرد

بفرمود تا اهل آن مرز و بوم
چه از شام و مصر و چه از روس و روم

برفتند مستقبل لشکرش
به گردن نهادند مهد زرش

نهفتند دلها پر اندوه و رنج
در اسکندریه به خاکش چو گنج

چو از شغل دفنش بپرداختند
حکیمان خردنامه ها ساختند

ز گنج خرد گوهر افشاندند
پس پرده بر مادرش خواندند

چو در پرده کردند با او خطاب
ز پرده شنیدند نیکو جواب
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶۶ - ندبه حکیم دهم
گوهر بعدی:بخش ۶۸ - تعزیت گفتن حکیم اول
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.