۲۹۱ بار خوانده شده
ای پر از فیض وجود تو جهان!
غرق نور تو چه پیدا چه نهان!
مایهٔ صورت و معنی همه تو
با همه، بیهمه، تو، ای همه تو!
بینصیب از تو نه چندست و نه چون
خالی از تو نه درون و نه برون
متحد اولی و آخریات
متفق باطنی و ظاهریات
کردهای در همه اضداد ظهور
هیچ ضد نیست ز نزدیک تو دور
جامی از هستی خود پاک شده
در ره فقر و فنا خاک شده
در بقای تو فنا میخواهد
وز فنا در تو بقا میخواهد
از خود و کار خودش فانی دار!
و آن فنا را به وی ارزانی دار!
چون فنا شد به بقایش برسان!
بر سر صدر صفایش بنشان!
کن به صافی صفتان رهبریاش!
متصف ساز به صوفی گریاش!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
غرق نور تو چه پیدا چه نهان!
مایهٔ صورت و معنی همه تو
با همه، بیهمه، تو، ای همه تو!
بینصیب از تو نه چندست و نه چون
خالی از تو نه درون و نه برون
متحد اولی و آخریات
متفق باطنی و ظاهریات
کردهای در همه اضداد ظهور
هیچ ضد نیست ز نزدیک تو دور
جامی از هستی خود پاک شده
در ره فقر و فنا خاک شده
در بقای تو فنا میخواهد
وز فنا در تو بقا میخواهد
از خود و کار خودش فانی دار!
و آن فنا را به وی ارزانی دار!
چون فنا شد به بقایش برسان!
بر سر صدر صفایش بنشان!
کن به صافی صفتان رهبریاش!
متصف ساز به صوفی گریاش!
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۶ - حکایت آن ماهیان که تا به خشکی نیفتادند دریا را نشناختند
گوهر بعدی:بخش ۸ - حکایت مناظرهٔ کلیم با ابلیس سیه گلیم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.