هوش مصنوعی: این متن به موضوع گناه، پشیمانی و توبه می‌پردازد. شاعر از عواقب گناه و بی‌وفایی دنیا سخن می‌گوید و به خواننده هشدار می‌دهد که پیش از وقوع حوادث ناگوار، از گناهان خود توبه کند. او تأکید می‌کند که هیچ‌کس در دنیا غم فردای انسان را ندارد و تنها راه نجات، توبه و بازگشت به سوی خداوند است. همچنین، شاعر به تفاوت میان ملک (فرشته) و دیو اشاره می‌کند و از خواننده می‌خواهد با خاکساری و نیاز به درگاه خداوند، راه رستگاری را بپیماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و مذهبی است که درک آن برای سنین پایین‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از واژگان و تشبیهات به‌کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به‌طور کامل درک شوند.

بخش ۱۲ - در مقام توبه

ای رقم کردهٔ تو حرف گناه!
نامهٔ عمرت ازین حرف سیاه!

وای اگر عهد بقا پشت دهد
مرگ بر حرف تو انگشت نهد

گسترد دست اجل مهد فراق
وز فزع ساق تو پیچد بر ساق

دوستان نغمهٔ غم ساز کنند
دشمنان خرمی آغاز کنند

وارثان حلقه به گرد سر تو
حلقه‌کوبان ز طمع بر در تو

از برون سو به تو گریان نگرند
وز درون خرم وخندان نگرند

هیچ تن را سر سودای تو نه!
هیچ کس را غم فردای تو نه!

پیش از آن کیدت این واقعه پیش
به که از توبه کنی چارهٔ خویش

دامن از نفس و هوا در چینی
پس زانوی وفا بنشینی

هر چه بد باشد از آن بازآیی
عقد اصرار ز دل بگشایی

ز آنچه بگذشت پشیمان باشی
اشک اندوه ز مژگان پاشی

ره به سر حد خطا کم سپری
سوی اقلیم جفا کم گذری

چند باشی ز معاصی مزه کش؟
توبه هم بی‌مزه‌ای نیست، بچش!

ملک، از عصمت عصیان پاک است
دیو، کافرمنش و بی‌باک است

نکند طبع ملک میل گناه
ناید از توبه گری دیو به راه

چهره پر گرد کن از خاک نیاز!
مژه از خون جگر رنگین ساز!

جامهٔ خود چو فلک‌زن در نیل!
به درون شعله فکن چون قندیل!

ز آتش دل شده‌ام گرم نفس
در گنه‌سوزی‌ام این آتش بس!
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۱ - مناجات
گوهر بعدی:بخش ۱۳ - حکایت آن وزیر که دل پندپذیر داشت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.