هوش مصنوعی: این متن داستان وزیری را روایت می‌کند که در اوج قدرت و حشمت زندگی می‌کرد، اما ناگهان با پرسش‌هایی درباره هویت و جایگاه واقعی خود مواجه شد. این پرسش‌ها او را به تفکر واداشت و در نهایت باعث شد تا از مقام خود دست بکشد و به سوی معنویت و حرم الهی روی آورد. متن به زیبایی تحول درونی این شخصیت را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات قدیمی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامفهوم باشد.

بخش ۱۳ - حکایت آن وزیر که دل پندپذیر داشت

می‌شد اندر حشم حشمت و جاه
پادشاوار وزیری بر راه

گرد او حلقه، مرصع کمران
موکبش ناظم عالی گهران

دیدن حشمت او باده اثر
چشم نظارگیان مست نظر

هر که آن دولت و شوکت نگریست
بانگ برداشت که: «این کیست؟ این کیست؟»

بود چابک‌زنی آنجا حاضر
گفت: «تا چند که این کیست؟» آخر؟

رانده‌ای از حرم قرب خدای
کرده در کوکبهٔ دوران جای

خورده از شعبدهٔ دهر فریب
مبتلا گشته به این زینت و زیب

زیر این دایرهٔ پر خم و پیچ
مانده‌ای از همه محروم به هیچ

آمد آن زمزمه در گوش وزیر
داشت در سینه دلی پندپذیر

بر هدف کارگر آمد تیرش
صید شد کوه‌سپر نخجیرش

همه اسباب وزارت بگذاشت
به حرم راه زیارت برداشت

بود تا بود در آن پاک حریم
همچو پاکان به دل پاک مقیم

ای خوش آن جذبه که ناگاه رسد
ذوق آن بر دل آگاه رسد

صاحب جذبه ز خود بازرهد
وز بد و نیک خرد باز رهد

جای در کعبهٔ امید کند
روی در قبلهٔ جاوید کند
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۱۲ - در مقام توبه
گوهر بعدی:بخش ۱۴ - حکایت شیرزن موصلی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.