هوش مصنوعی:
این متن بخشی از سوره الرحمن در قرآن کریم است که به نعمتهای خداوند، خلقت انسان و جن، نظم در آفرینش، معاد و عذاب کافران اشاره دارد. آیات به زیباییهای طبیعت، قدرت خداوند در خلقت و روز قیامت پرداخته و در پایان هر بخش، انسانها و جنها را به تفکر در نعمتهای الهی دعوت میکند.
رده سنی:
12+
محتوا شامل مفاهیم عمیق مذهبی و معادشناسی است که برای درک بهتر، نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی آیات به عذاب اخروی اشاره دارد که ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامناسب باشد.
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
الرَّحْمنُ (۱) رحمن، عَلَّمَ الْقُرْآنَ (۲) در آموخت قرآن.
خَلَقَ الْإِنْسانَ (۳): بیافرید مردم را.
عَلَّمَهُ الْبَیانَ (۴) درآموخت به او سخن گفتن و صواب دیدن و باز نمودن.
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ (۵) آفتاب و ماه میروند بشمار.
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ (۶) و درخت خرد و درخت بزرگ سجود میبرند هر دو اللَّه را.
وَ السَّماءَ رَفَعَها و آسمان را برداشت، وَ وَضَعَ الْمِیزانَ (۷) و ترازو نهاد.
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ (۸) از بهر آن تا گزاف کار نبید در ترازو و نکاهید و نه افزائید.
وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ، راست دارید سختن بداد، وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ (۹) و زیان منمائید در ترازو.
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ (۱۰) و زمین نهاد جهانیان را.
فِیها فاکِهَةٌ، در آن زمین میوههاست، وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَکْمامِ (۱۱) و خرما بنها خوشها آن در غلاف.
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ (۱۲) و دانه با کاه و با آرد و رزق مردم.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۱۳) بکدام از نعمتها خداوند خویش، خداوند خویش را مىنااستوار گیرید اى آدمیان و پریان.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخَّارِ (۱۴) بیافرید مردم را از سفال خام.
وَ خَلَقَ الْجَانَّ، و بیافرید پرى را، مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ (۱۵) از آمیغى از آتش.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۱۶) بکدام از نعمتهاى خداوند خویش خداوند خویش را مىنااستوار گیرند.
رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ خداوند هر دو برآمد جاى آفتاب، وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ (۱۷) و خداوند هر دو فروشد جاى آفتاب.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۱۸) بکدام از نعمتها خداوند خویش، خداوند خویش را مى نااستوار گیرید.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ، فراهم گذاشت دو دریا، یَلْتَقِیانِ (۱۹) هر دو بر هم میرسند.
بَیْنَهُما بَرْزَخٌ، میان آن دو دریا حاجزى است از قدرت، لا یَبْغِیانِ (۲۰) تا بر یک دیگر زور نتوانند کرد.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۱).
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (۲۲) مىبیرون آید از آن دو دریا مروارید بزرگ و مروارید خرد و بسدّ.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۳).
وَ لَهُ، او راست، الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ، کشتیها ساخته در رفتن،، فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ (۲۴) در دریا چون کوه کوه.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۵).
کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ (۲۶) هر چه بر زمین است بسر آمدنى است.
وَ یَبْقى وَجْهُ رَبِّکَ، و خداوند تو ماند، ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ (۲۷) با شکوه و با بزرگوارى با نواخت و نیکوکارى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۸).
یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ازو میخواهد هر چه در آسمان و زمین کس است، کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (۲۹) هر روز او در کارى است.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۰).
أَیُّهَ الثَّقَلانِ (۳۱) اى آدمیان و پریان.
سَنَفْرُغُ لَکُمْ آرى باز پردازیم با شما.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۲).
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، اى گروه آدمیان و پریان، إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا، اگر توانید که بیرون شوید تا دور شید، مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، از کرانى از کرانها آسمان و زمین، فَانْفُذُوا بیرون شید و دور شید لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ (۳۳) و بیرون نشید مگر بسلطانى و برهانى و حجتى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۴)
یُرْسَلُ عَلَیْکُما، فرو گشایند بر شما، شُواظٌ مِنْ نارٍ، شاخى آتش بىدود، وَ نُحاسٌ، و شاخى دود بىآتش، فَلا تَنْتَصِرانِ (۳۵) با هیچکس نتاوید و برنیائید و از کس کین نستانید.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۶)
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ، آن گه که باز شکافد آسمان.
فَکانَتْ وَرْدَةً سرخ شود گلگون، کَالدِّهانِ (۳۷) همچون ادیم رنگین یا روغن روز کرد.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۸)
فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ، آن روز نپرسند از گناه او کس را جز زو، إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ (۳۹) نه آدمى نه پرى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۰)
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ، بدان و ناگرویدگان را باز شناسند، بِسِیماهُمْ، بنشان ایشان،، فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ (۴۱) پایها ایشان گیرند و موى سر.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۲).
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ (۴۳). اینست دوزخ، کافران آن را دروغزن مىگرفتند.
یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ (۴۴). میگردند میان آن و میان آب جوشیده رسیده بغایت.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۵). بکدام از نعمتهاى خداوند خویش، خداوند خویش را مىنااستوار گیرید.
الرَّحْمنُ (۱) رحمن، عَلَّمَ الْقُرْآنَ (۲) در آموخت قرآن.
خَلَقَ الْإِنْسانَ (۳): بیافرید مردم را.
عَلَّمَهُ الْبَیانَ (۴) درآموخت به او سخن گفتن و صواب دیدن و باز نمودن.
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ (۵) آفتاب و ماه میروند بشمار.
وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ (۶) و درخت خرد و درخت بزرگ سجود میبرند هر دو اللَّه را.
وَ السَّماءَ رَفَعَها و آسمان را برداشت، وَ وَضَعَ الْمِیزانَ (۷) و ترازو نهاد.
أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ (۸) از بهر آن تا گزاف کار نبید در ترازو و نکاهید و نه افزائید.
وَ أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ، راست دارید سختن بداد، وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ (۹) و زیان منمائید در ترازو.
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ (۱۰) و زمین نهاد جهانیان را.
فِیها فاکِهَةٌ، در آن زمین میوههاست، وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَکْمامِ (۱۱) و خرما بنها خوشها آن در غلاف.
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ (۱۲) و دانه با کاه و با آرد و رزق مردم.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۱۳) بکدام از نعمتها خداوند خویش، خداوند خویش را مىنااستوار گیرید اى آدمیان و پریان.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخَّارِ (۱۴) بیافرید مردم را از سفال خام.
وَ خَلَقَ الْجَانَّ، و بیافرید پرى را، مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ (۱۵) از آمیغى از آتش.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۱۶) بکدام از نعمتهاى خداوند خویش خداوند خویش را مىنااستوار گیرند.
رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ خداوند هر دو برآمد جاى آفتاب، وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ (۱۷) و خداوند هر دو فروشد جاى آفتاب.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۱۸) بکدام از نعمتها خداوند خویش، خداوند خویش را مى نااستوار گیرید.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ، فراهم گذاشت دو دریا، یَلْتَقِیانِ (۱۹) هر دو بر هم میرسند.
بَیْنَهُما بَرْزَخٌ، میان آن دو دریا حاجزى است از قدرت، لا یَبْغِیانِ (۲۰) تا بر یک دیگر زور نتوانند کرد.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۱).
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (۲۲) مىبیرون آید از آن دو دریا مروارید بزرگ و مروارید خرد و بسدّ.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۳).
وَ لَهُ، او راست، الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ، کشتیها ساخته در رفتن،، فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ (۲۴) در دریا چون کوه کوه.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۵).
کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ (۲۶) هر چه بر زمین است بسر آمدنى است.
وَ یَبْقى وَجْهُ رَبِّکَ، و خداوند تو ماند، ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ (۲۷) با شکوه و با بزرگوارى با نواخت و نیکوکارى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۲۸).
یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ازو میخواهد هر چه در آسمان و زمین کس است، کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ (۲۹) هر روز او در کارى است.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۰).
أَیُّهَ الثَّقَلانِ (۳۱) اى آدمیان و پریان.
سَنَفْرُغُ لَکُمْ آرى باز پردازیم با شما.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۲).
یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، اى گروه آدمیان و پریان، إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا، اگر توانید که بیرون شوید تا دور شید، مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، از کرانى از کرانها آسمان و زمین، فَانْفُذُوا بیرون شید و دور شید لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ (۳۳) و بیرون نشید مگر بسلطانى و برهانى و حجتى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۴)
یُرْسَلُ عَلَیْکُما، فرو گشایند بر شما، شُواظٌ مِنْ نارٍ، شاخى آتش بىدود، وَ نُحاسٌ، و شاخى دود بىآتش، فَلا تَنْتَصِرانِ (۳۵) با هیچکس نتاوید و برنیائید و از کس کین نستانید.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۶)
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ، آن گه که باز شکافد آسمان.
فَکانَتْ وَرْدَةً سرخ شود گلگون، کَالدِّهانِ (۳۷) همچون ادیم رنگین یا روغن روز کرد.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۳۸)
فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ، آن روز نپرسند از گناه او کس را جز زو، إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ (۳۹) نه آدمى نه پرى.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۰)
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ، بدان و ناگرویدگان را باز شناسند، بِسِیماهُمْ، بنشان ایشان،، فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ (۴۱) پایها ایشان گیرند و موى سر.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۲).
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ (۴۳). اینست دوزخ، کافران آن را دروغزن مىگرفتند.
یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ (۴۴). میگردند میان آن و میان آب جوشیده رسیده بغایت.
فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (۴۵). بکدام از نعمتهاى خداوند خویش، خداوند خویش را مىنااستوار گیرید.
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:۱ - النوبة الثانیة
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.