هوش مصنوعی: این متن یک شعر غنایی و توصیفی است که به زیبایی‌های طبیعت در فصل بهار و همچنین مدح و ستایش یک شخصیت بزرگ (احتمالاً یک پادشاه یا فردی با جایگاه بالا) می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر بدیع و تشبیهات زیبا، عناصر طبیعت مانند گل‌ها، درختان، و باد را توصیف کرده و سپس به فضایل اخلاقی، بخشندگی، و قدرت فرد مورد نظر اشاره می‌کند.
رده سنی: 14+ این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و زبانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی و واژگان پیچیده‌تر، آن را برای گروه سنی بالاتر مناسب می‌سازد.

شمارهٔ ۱۲ - در مدح سلطان محمود

نگر به لاله و طبع بهار رنگ پذیر
یکی به رنگ عقیق و دگر به بوی عبیر

چو جعد زلف بتان شاخهای بید و خوید
یکی همه زره است و دگر همه زنجیر

درخت و دشت مگر خواستند خلعت زا بر
یکی طویله ی گوهر دگر بساط حریر

بخار تیره و از ابر دشت مینا رنگ
یکی بسان غبار و دگر بسان غدیر

زرنگ و بوی گیا و زمین تو گویی هست
یکی ز حله بساط و دگر ز مشک خمیر

هوا وراغ تو گویی دو عالمند بزرگ
یکی پر از حرکات و دگر پر از تصویر

هوا ز عکس سما تیره و زمین گلگون
یکی چو خامه ی مانی یکی بت کشمیر

به دشت سنبل و مینا سپه کشید و نشست
یکی به معدن برف و دگر به جای زریر

نگارهای بهاری چو شعرهای بدیع
یکی است پر ز موشح دگر پر از تشجیر

ز چیزها به دو چیزست رنگ و بوی بهار
یکی به باد صبا و دگر با بر مطیر

ز کارها به دو کارست قدر و مفخر من
یکی ز طالع سعد و دگر ز بخت امیر

عجب سزای دو چیزست نام و صورت او
یکی سزای مدیح و دگر سزای سریر

جوان و پیر دو چیزست بخت و خاطر او
یکی به قوّت برنا دگر به دانش پیر

به جود و لطف ببرد او لطافت و بسپرد
یکی به باد صبا و دگر به چرخ اثیر

ز روشنی و درستی که رای و صورت اوست
یکی ز دین صفت است و دگر ز حق تأثیر

به مدحش اندر شاعر شود قضا و قدر
یکی بگوید شعر و دگر کند تحریر

به نیکخواه و بداندیش مهر و کینش را
یکی به سعد بشیر و دگر به نحس نذیر

کریم را زو تیمار و خدمتش فرحست
یکی ز دست تهی و دگر ز عیش عشیر

ز روشنایی و دانش دو مایه شد به دو چیز
یکی به شمس مضییء و دگر به بدر منیر

همیشه بوده و خواهد بدن تن و کف او
یکی به فخر مشار و دگر به جود مشیر

دعا کنند مر او را به نیکی اسب و قلم
یکی به وقت صهیل و دگر به وقت صریر

به مدحش اندر گویی مرکّبست دو چیز
یکی زبان فرزدق دگر بیان جریر

چو وهم و عقل مکین است تیغ و نیزه ی او
یکی میان دماغ و دگر میان ضمیر

دو گفت سائل او را دو پاسخست بدیع
یکی همه خردست و دگر همه تو قیر

بدین جهان دو دلیلست مهر و کینه ی او
یکی دلیل بهشت و دگر دلیل سعیر

دو مسکنست عجم را سرای و مجلس را
یکی به جای خورنق دگر به جای سدیر

دو عادتست مر او را به گاه بخشش و خشم
یکی ازو همه تعجیل و دیگری تأخیر

دو پیشه ی متضادست کار مرکب او
یکی دمیدن شیر و دگر تک نخجیر

دو گوش زایر او نشود مگر دو خطاب
یکی که : جامه بپوش و دگر که : زر بر گیر

گر ابر و دریا یکره بجود او نگرند
یکی نماید عجز و دگر خورد تشویر

همی روند ز پیکار او هزیمتیان
یکی ز تن بعزا و دگر ز جان بنفیر

ز گنج خویش برون کرد جامه و دینار
یکی نصیب غریب و دگر نصیب فقیر

ز طمع خدمت او شد رونده تیغ و قلم
یکی بدست مبارز دگر بدست دبیر

بگیتی اندر تدبیر و نام او دو درست
یکی در خردست و دگر در تقدیر

خدایرا دو جهان است فعلی و عقلی
یکی بمایه قلیل و دگر بمایه کثیر

جهان فعلی دنیا جهان عقلی شاه
یکی جهان صغیر و دگر جهان کبیر

زمان زمان بخداوندی جهان شب و روز
یکی بگوید نامش دگر کند تکبیر

چو تیر تا دو بود راست گشتن شب و روز
یکی بوقت بهار و دگر در اوّل تیر

مباد جز بدو ناله دل ولی و عدوش
یکی به ناله ی زار و دگر به ناله ی زیر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۳۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱ - در مدح سلطان محمود غزنوی گوبد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳ - در مدح سلطان محمود غزنوی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.