هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و نارضایتی خود از زندگی و تقدیر سخن می‌گوید. او از بیهودگی عمر خود، ناعادلانه بودن روزگار، و رفتارهای ناپسند اطرافیان شکایت دارد. همچنین، به رفتارهای نادرست فردی خاص اشاره می‌کند و از دروغ‌گویی و بخیل بودن او انتقاد می‌کند. در نهایت، شاعر به خداوند پناه می‌برد و از او درخواست کمک می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق فلسفی و اجتماعی مانند ناامیدی، انتقاد از رفتارهای ناپسند، و شکایت از تقدیر است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم نیاز به درک بالاتری از ادبیات و زندگی دارند.

شمارهٔ ۷

یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد
دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد

از گشت آسمانی و تقدیر ایزدی
برکس چنین نباشد و برکس چنین مباد

یا روزگار کینه کش از مرد دانشست
یا قسم من ز دانش من کمتر اوفتاد

وین طرفه تر کجا قدری وام کرده ام
از مردم بخیل سبک بار سگ نژاد

زان پیشتر که چشم بمالم ز خواب خوش
در خانه گیردم بتقاضا ز بامداد

چون کوه بیستون بنشیند بپیش من
برجای خواب تکیه کند همچو کیقباد

ناشسته روی و تیره نشینم به پیش او
پرخشم از و چو کودک بدفهم از اوستاد

گوید هر آنچه خواهد و من در سزای او
دارم بسی جواب و نیارم جواب داد

از کیسۀ دروغ نهم پیش ریش او
تاریخ شاهنامه و اخبار سندباد

چندان دروغ زشت فرو کوبمش بسر
تا چون کدو شود سر آن قلتبان ز باد

پس حجره را بروبم و پس خاک حجره را
بندازمش ز پس ، چو پی از در برون نهاد

هر چند مبغضست و بخیلست و ناکسست
حقست و داد ازوست گریزان منم ز داد

اینست حال بنده و صد ره ازین بتر
تدبیر حال بنده بساز ، ای یگانه راد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.