هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز است که در آن شاعر از فضایل، سخاوت، و بزرگی شخصی که مورد خطاب قرار داده، تمجید میکند. او از تأثیرات مثبت این فرد بر ملک و دین، نعمتهای گستردهاش، و ویژگیهای اخلاقی برجستهاش مانند پاکدلی، سخاوت، و فخرِ ناشی از خدمت به او سخن میگوید. شاعر همچنین از وضعیت دشوار خود و نیازش به کمک این فرد میگوید و در پایان برای او دعای خیر میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و اخلاقی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم بهکاررفته ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۵۵
ای شده ملک و دین ز کلک تو راست
کلک تو کار ملک و دین آراست
دل صافیت مَطلع قَدَرست
کفِ کافیت مقتضای قضاست
همت تو محیط چون فلک است
نعمت تو بسیط همچو هواست
دست تو ابر و جود تو مَطَرست
لفظ تو دُرّ و طبع تو دریاست
عادت تو به فخر پیوسته است
سیرت و رسم تو ز عیب جداست
گر تفاخر بود ز خدمت تو
آن تفاخر عَلَیالخُصوص مراست
هست یکتا به مهر تو دل من
پشت من در پرستش تو دوتاست
صد عطا از تو بیش یافتهام
هر یکی را هزار شکر و ثناست
قصهٔ خویش با تو دانم گفت
حاجت خویش از تو دانم خواست
چون بود روزگار من که مرا
خرج پیدا و دخل ناپیداست
بار بسیار و بارکش اندک
چاکران بیش و مرکبان کم وکاست
دی مرا بود فکرت امروز
بازم امروز فکرت فرداست
گرچه در پایگاه و کیسهٔ من
نه ستورست و نه ستور بهاست
به یک اشتر که تو مرا بدهی
همه کارم تمام گردد راست
برکات سخاوت تو مرا
فتح باب هزارگونه عطاست
از بقای تو دور باد فنا
تا به دهر اندرون بقا و فناست
بر تن و دلت و جانت باد ایجاب
هرچه اندر جهان بهخیر دعاست
کلک تو کار ملک و دین آراست
دل صافیت مَطلع قَدَرست
کفِ کافیت مقتضای قضاست
همت تو محیط چون فلک است
نعمت تو بسیط همچو هواست
دست تو ابر و جود تو مَطَرست
لفظ تو دُرّ و طبع تو دریاست
عادت تو به فخر پیوسته است
سیرت و رسم تو ز عیب جداست
گر تفاخر بود ز خدمت تو
آن تفاخر عَلَیالخُصوص مراست
هست یکتا به مهر تو دل من
پشت من در پرستش تو دوتاست
صد عطا از تو بیش یافتهام
هر یکی را هزار شکر و ثناست
قصهٔ خویش با تو دانم گفت
حاجت خویش از تو دانم خواست
چون بود روزگار من که مرا
خرج پیدا و دخل ناپیداست
بار بسیار و بارکش اندک
چاکران بیش و مرکبان کم وکاست
دی مرا بود فکرت امروز
بازم امروز فکرت فرداست
گرچه در پایگاه و کیسهٔ من
نه ستورست و نه ستور بهاست
به یک اشتر که تو مرا بدهی
همه کارم تمام گردد راست
برکات سخاوت تو مرا
فتح باب هزارگونه عطاست
از بقای تو دور باد فنا
تا به دهر اندرون بقا و فناست
بر تن و دلت و جانت باد ایجاب
هرچه اندر جهان بهخیر دعاست
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.