هوش مصنوعی: این متن یک شعر ستایش‌آمیز در مدح شاه جهان است که به توصیف عدالت، کرم، قدرت و تأثیر مثبت او بر مملکت می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند نور، می، سایهٔ عدل و فرّ شاه برای توصیف عظمت او استفاده کرده و تأکید می‌کند که حکومت او باعث رونق و شکوفایی کشور شده است. همچنین، اشاره‌هایی به مقبولیت او نزد مردم و حتی دشمنانش دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیدهٔ ادبی و تاریخی است که درک آن نیاز به دانش پایه‌ای از ادبیات کلاسیک فارسی و بافتار تاریخی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۳۸

جشن خزان به‌خدمت شاه جهان رسید
رایت ز کوهسار به صحرا درون کشید

از عکس رایت وی و از نور آفتاب
وز جام می سه صبح بهٔک جای بردمید

شرط است اگر کنند به جشنی چنین نشاط
وقت است اگر خورند به وقتی چنین نَبید

خاصه‌ که شاه ما ز سمرقند بر مراد
با شادکامی آمد و با فرخی رسید

شاهی به آفرین‌ که زبس رحمت و کرم
گویی خداش از کرم و رحمت آفرید

اندر جهان گرفتن و در ملک داشتن
گردون چنو نزاد و زمانه چنو ندید

او سایهٔ خدای به قول پیمبرست
کز عدل بر شریعت او سایه‌ گسترید

مشتاق عدل او شد و محتاج عفو او
هرکس‌که در جهان خبر و نام او شنید

جان صلاح در تن دولت قرار یافت
تا او به تیغِ دادْ گلوی ستم برید

او را گزید بخت ز شاهان روزگار
فرّخ‌ کسی که خدمت درگاه او گزید

آب حیات گشت قبولش که خِضروار
باقی بماند هر که ازو شربتی چشید

گوهر بود عزیز ولیکن به زر خرند
عهدش عزیزتر که همه ‌کس به جان خرید

هرکار کز حوادث ایام بسته بود
وافکنده بود چرخ بر او قفل بی‌کلید

آن‌ کار شد گشاده ز تأیید بخت او
وامد کلید قفل زاقبال او پدید

تَنبُل نداشت سود کرا عزم او شکست
افسون نداشت سود کراکین اوگزید

یک دست او قضاست دگر دست او قدر
بیهوده با قضا و قدر کی توان چَخید

ای خسروی که راست نهادی همه جهان
در خدمت تو پشت همه خسروان خمید

مانَد فتوح تو ز عجایب به معجزات
هرکس‌ که معجزات تو بشنید بگروید

دولت جهنده بود ز هر کس به روزگار
جون دید روزگار تو با تو بیارمید

همچون قلم به‌دست دبیران اوستاد
از حرص خدمت تو به‌تارک همی دوید

معلوم خلق‌گشت که ایزد بدان سبب
عالم تورا سپرد که عالم تورا سزید

جاوید باد عمر تو کز باد عدل تو
در باغ مملکت‌ گل اقبال بشکفید

بر دست تو نهاد شرابی چون ارغوان
وز بیم تو شده رخ دشمن چو شَنبَلید

روی تو پرورندهٔ دولت که ملک را
دولت ز دیر باز برای تو پرورید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.