هوش مصنوعی: این متن یک قصیده در مدح سلطان ملکشاه است که به توصیف قدرت، عدالت، و شکوه او می‌پردازد. شاعر از پیروزی‌های سلطان در شکار، عدالت او، و مقام والایش در جهان سخن می‌گوید. همچنین، مقایسه‌هایی بین سلطان و پادشاهان گذشته مانند بهرام گور انجام می‌دهد و برتری ملکشاه را بر آنان تأکید می‌کند. در پایان، شاعر برای سلطان آرزوی موفقیت و سعادت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای واژگان و مفاهیم پیچیده ادبی و تاریخی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی ممکن است نیاز به پیش‌زمینه‌ای از ادبیات و تاریخ ایران داشته باشد.

شمارهٔ ۱۵۱

باز آمد از شکار به پیروزی و ظفر
سلطان کامکار ملکشاه دادگر

صاحبقران عالم و دارندهٔ زمین
آموزگار دولت و فرماندهٔ بشر

هرگز چنو نبود و نباشد شهنشهی
گوهرفشان به همت و آلب ارسلان‌ گهر

ای شاه چون نشاط کنی جستن شکار
از پیش تیغ تو نبود شیر را گذر

تیر تو را پذیره شوند آهوان دشت
نخجیر خویش را نکشد در بن‌ کمر

باشد شمر به‌صورت تیغ تو زان قبل
آهو همی نشاط کند بر لب شمر

چون باز تو گشاده کند پر و بال خویش
خورشید را نهیب بود باد را حذر

فردا به زیر سایهٔ طوبی بود چَرا
هر صید را که باز تو گیرد به زیر پر

شاها موافقتند قضا و قدر تورا
هم نایب قضائی و هم نایب قدر

رفتی سوی شکار به شادی و خرمی
باز آمدی به دولت و پیروزی و ظفر

هر کس ‌که او شکار تو بیند همی عیان
از خسروان رفته نپرسد همی خبر

در روزگار دولت شاهان بت‌پرست
صد گور بود کشتهٔ بهرام خیره سر

در روزگار تو سه هزارست سم‌گور
میلی‌ که برکشیدی اندر رباط و در

بهرام اگر به عصر تو باز آید ای ملک
حلقه‌ کند به‌ گوش و نهد پیش تو سپر

این است بادشاهی و ملک حقیقتی
دیگر همه فسانه و بیهوده و سمر

دولت تو را ندیم و اتابک تو را وزیر
آن مر تو را برادر و این مر تو را پدر

در پیس تو بدر جو اتابک نکوترست
وز نسل و گوهر تو چو داود به پسر

گویی هنر به نامهٔ ز نام تو حاصل است
بی‌نام و نامهٔ تو نباشد یکی هنر

خواهد که جان خویش فرو شد به زر و سیم
هر خسروی که نام تو خواند ز سیم و زر

چون پیش آفرین تو خدمت‌کند قلم
سعدین سوی بنده معزی کند نظر

شاعر معزّی آمد و راوی شکر لبان
آرد یکی جواهر و آرد یکی شکر

تا بر سپهر شمس و قمر را بود شعاع
تا در نبی بود جمع ‌الشمس و القمر

نام تو باد شاهی و تیغ تو باد فتح
بخت تو باد شادی و تاج تو باد فر

دولت به هر مقام تو را باد همنشین
و ایزد به هر شمار تو را باد راهبر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.