هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غنایی، به توصیف زیباییهای معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. شاعر از عناصری مانند عقیق آبدار (لبهای معشوق)، کمند تابدار (زلفهای او)، خورشید (روی معشوق) و سرو (قامت او) برای توصیف معشوق استفاده میکند. همچنین، شاعر از عشق بیقرار خود، سوزش دل و دیوانگی ناشی از عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه پیچیده و استفاده از صنایع ادبی است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سوزش دل و دیوانگی ناشی از عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۰۶
چون عقیق آبدارست وکمند تابدار
آن لب جان پرور و زلف جهان آشوب یار
آب دارم در دو چشم و تاب دارم در جگر
زان عقیق آبدار و زانکمند تابدار
زلف او گرد رخش پروانهوارست ایعجب
این دل من هست در سودای او دیوانهوار
نیست یک ساعت قرار این هر دو را بر جای خویش
کی بود پروانه و دیوانه را هرگز قرار
زلف او هرشب تو گویی از لب میگون او
چشم او را میدهد تا گیردش خواب و قرار
گرنبیند هیچکس پیوسته با خورشید سرو
کان یکی بر آسمان است این یکی بر جویبار
روی چون خورشید او بر سر و مسکن چون گرفت
قامت چون سرو او خورشید چون آورد بار
من ز دل گیرم به عشق اندر قیاس خویشتن
او ز من گیرد قیاس این دل نابردبار
او چو در من بنگرد داند که گرم افتاد دل
من چو در دل بنگرم دانمکه صعب افتادکار
در دو زلفش هست عطر و در دل من آتش است
عطر بر آتش نهد چون گیرم او را در کنار
خواهد آن دلبرکه چون وصف جمال او کنم
بوی عطر آید زمن در پیش تخت شهریار
شاهِ مشرق ارسلان ارغو خداوند ملوک
ملک را از ارسلان سلطان مبارک یادگار
آن لب جان پرور و زلف جهان آشوب یار
آب دارم در دو چشم و تاب دارم در جگر
زان عقیق آبدار و زانکمند تابدار
زلف او گرد رخش پروانهوارست ایعجب
این دل من هست در سودای او دیوانهوار
نیست یک ساعت قرار این هر دو را بر جای خویش
کی بود پروانه و دیوانه را هرگز قرار
زلف او هرشب تو گویی از لب میگون او
چشم او را میدهد تا گیردش خواب و قرار
گرنبیند هیچکس پیوسته با خورشید سرو
کان یکی بر آسمان است این یکی بر جویبار
روی چون خورشید او بر سر و مسکن چون گرفت
قامت چون سرو او خورشید چون آورد بار
من ز دل گیرم به عشق اندر قیاس خویشتن
او ز من گیرد قیاس این دل نابردبار
او چو در من بنگرد داند که گرم افتاد دل
من چو در دل بنگرم دانمکه صعب افتادکار
در دو زلفش هست عطر و در دل من آتش است
عطر بر آتش نهد چون گیرم او را در کنار
خواهد آن دلبرکه چون وصف جمال او کنم
بوی عطر آید زمن در پیش تخت شهریار
شاهِ مشرق ارسلان ارغو خداوند ملوک
ملک را از ارسلان سلطان مبارک یادگار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.