۲۸۵ بار خوانده شده
بیار آن میکه پنداری روان یاقوت نابستی
و یا جون برکشیده تیغ پیش آفتابستی
بیا کیگویی اندر جام مانند گلابستی
به خوشی گویی اندر دیدهٔ بی خواب خوابستی
سحابستی قدح گویی و می قطر سحابستی
طربگویی که اندر دل دعای مستجابستی
اگر می نیستی یکسر همه دلها خرابستی
وگر درکالبد جان را بدل هستی شرابستی
اگر این می بهابر اندر بهچنگال عقابستی
از آن تا ناکسان هرگز نخوردندی صوابستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
و یا جون برکشیده تیغ پیش آفتابستی
بیا کیگویی اندر جام مانند گلابستی
به خوشی گویی اندر دیدهٔ بی خواب خوابستی
سحابستی قدح گویی و می قطر سحابستی
طربگویی که اندر دل دعای مستجابستی
اگر می نیستی یکسر همه دلها خرابستی
وگر درکالبد جان را بدل هستی شرابستی
اگر این می بهابر اندر بهچنگال عقابستی
از آن تا ناکسان هرگز نخوردندی صوابستی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.